معنی: قطعه مربع کاشی معرق، چرتکه، تخته روی سرستون، گنجه ظرف، لوح مربع موزائیک سازی، چتکهمعانی دیگر: (معماری) تخته سنگ روی سر ستون، لوحه مربع موزائیک سازی
• : تعریف: a device used to make arithmetic calculations, consisting of a frame with parallel rods or grooves that hold movable counters such as beads.
- The shopkeeper used an abacus to add up our purchases.
[ترجمه گوگل] مغازه دار برای جمع کردن خریدهای ما از چرتکه استفاده کرد [ترجمه ترگمان] مغازه دار از یک abacus برای جمع کردن purchases استفاده می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. he used to say that computers are the descendents of the abacus
او می گفت که کامپیوتر از چرتکه گرفته شده است.
2. They also learned to use the abacus.
[ترجمه Eli✨] آنها همچنین یاد گرفتند از چرتکه استفاده کنند.
|
[ترجمه گوگل]استفاده از چرتکه را هم یاد گرفتند [ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یاد گرفتند که از the استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The abacus was the precursor of the modern electronic calculator.
[ترجمه گوگل]چرتکه پیش درآمد ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود [ترجمه ترگمان]تخته سر ستون اصلی ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sometimes he calculates the price on an abacus and then indicates the total.
[ترجمه گوگل]گاهی قیمت را روی چرتکه حساب می کند و سپس کل را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او قیمت روی یک abacus را محاسبه می کند و سپس مجموع را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Once in a while, the numbers fall, the abacus clicks into a pattern.
[ترجمه گوگل]هر چند وقت یک بار، اعداد سقوط می کنند، چرتکه به یک الگو تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]هر چند تا چند دقیقه دیگر عددها نیز به یک طرح تبدیل می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Make an abacus and write a report about its usefulness in terms of place value and computation.
[ترجمه گوگل]چرتکه بسازید و گزارشی از مفید بودن آن از نظر ارزش مکانی و محاسبات بنویسید [ترجمه ترگمان]یک abacus بسازید و گزارشی درباره مفید بودن آن از لحاظ ارزش مکان و محاسبه بنویسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Vocabulary is words, lists of, abacus beads, each encapsulating a precise idea.
[ترجمه گوگل]واژگان عبارت است از کلمات، فهرستهایی از مهرههای چرتکه، که هر کدام یک ایده دقیق را در بر میگیرند [ترجمه ترگمان]واژگان، کلمات، فهرست، abacus است، که هر کدام یک ایده دقیق را به یکدیگر تبدیل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The abacus is the ancestor of the modern computer.
[ترجمه گوگل]چرتکه جد کامپیوتر مدرن است [ترجمه ترگمان]تخته abacus جد کامپیوتر مدرن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Masterly crafted to perfection, this exquisite Chinese abacus has gold plating and Afghanistan white jade counters.
[ترجمه گوگل]این چرتکه نفیس چینی که به طرز ماهرانه ای ساخته شده است، دارای روکش طلا و شمارنده های یشم سفید افغانستان است [ترجمه ترگمان]Masterly که برای کمال ساخته شده است، این abacus چینی عالی plating طلایی و counters یشم سبز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I've passed the tests of business skills for abacus and shorthand.
[ترجمه گوگل]من تست مهارت های کسب و کار را برای چرتکه و مختصر گذرانده ام [ترجمه ترگمان]من آزمایش هایی انجام دادم که مهارت های کار و تندنویسی را انجام دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A : So am I. Using an abacus is still a basic accounting.
[ترجمه گوگل]پاسخ: من هم همینطور استفاده از چرتکه هنوز یک حسابداری اساسی است [ترجمه ترگمان]پاسخ: من هم همینطور استفاده از یک abacus هنوز یک حسابداری اولیه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A is an Abacus, the ancient Chinese adding machine which uses beads for counting.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] A چرتکه است؛ ماشین حسابی چینی که از مهره ها برای شمارش استفاده می کند.
|
[ترجمه گوگل]A یک چرتکه، ماشین باستانی چینی است که از مهره ها برای شمارش استفاده می کند [ترجمه ترگمان]الف یک ماشین Abacus است که از چین باستان برای شمردن استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The abacus is still in use today Chinatowns abroad.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] چرتکه امروزه هنوز هم در محله های چینی خارج از کشور استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]چرتکه هنوز هم امروزه در محله های چینی در خارج از کشور استفاده می شود [ترجمه ترگمان]این abacus هنوز هم اکنون در خارج از کشور مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The abacus fell down on the ground and the beads went everywhere.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] چرتکه روی زمین افتاد و مهره ها این طرف و آن طرف افتادند.
|
[ترجمه گوگل]چرتکه بر زمین افتاد و مهره ها همه جا را فرو برد [ترجمه ترگمان]کف روی زمین افتاد و دانه های عرق روی زمین افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They do use an abacus when they count, do they?
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] آن ها برای حساب از چرتکه استفاده می کنند، درست است؟
|
[ترجمه گوگل]آنها هنگام شمارش از چرتکه استفاده می کنند، درست است؟ [ترجمه ترگمان]آن ها زمانی که حساب می کنند از یک abacus استفاده می کنند، این کار را می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قطعه مربع کاشی معرق (اسم)
abaciscus, abacus
چرتکه (اسم)
abacus
تخته روی سرستون (اسم)
abacus
گنجه ظرف (اسم)
abacus
لوح مربع موزاییک سازی (اسم)
abacus
چتکه (اسم)
abacus
تخصصی
[عمران و معماری] سنگ سرستون [ریاضیات] چرتکه [آمار] چرتکه، چتکه
انگلیسی به انگلیسی
• frame holding bars strung with beads which are used to make mathematical calculations; uppermost part of a column (architecture) an abacus is a frame that is used for counting. it has rods with sliding beads on them.
پیشنهاد کاربران
a device used for counting and calculating by sliding small balls or beads along rods or in grooves چرتکه