[ترجمه گوگل]دختر کوچولو فریاد زد و ما را غافلگیر کرد [ترجمه ترگمان]دختر کوچک جیغ کشید و ما را جا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was taken aback by her son's strong opposition to her remarriage.
[ترجمه گوگل]او از مخالفت شدید پسرش با ازدواج مجدد او شگفت زده شد [ترجمه ترگمان]او از مخالفت شدید پسرش با ازدواج مجدد او یکه خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Roland was taken aback by our strength of feeling.
[ترجمه گوگل]رولند از قدرت احساس ما غافلگیر شد [ترجمه ترگمان]Roland از قدرت ما یکه خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cross was a little taken aback by her abrupt manner.
[ترجمه گوگل]کراس از رفتار ناگهانی او کمی متحیر شده بود [ترجمه ترگمان]از رفتار ناگهانی او اندکی یکه خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was completely taken aback by his anger.
[ترجمه گوگل]او کاملاً از عصبانیت او غافلگیر شده بود [ترجمه ترگمان]از خشم او یکه خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The manager was taken aback by his directness.
[ترجمه گوگل]مدیر از صراحت او غافلگیر شد [ترجمه ترگمان]مدیر از صراحت خود یکه خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Jenny was taken aback by some of the portraits.
[ترجمه گوگل]جنی از برخی از پرتره ها غافلگیر شد [ترجمه ترگمان]جنی از بعضی از عکس ها یکه خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I was taken aback by his rudeness.
[ترجمه گوگل]از بی ادبی او متحیر شدم [ترجمه ترگمان]از بی ادبی او یکه خوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We were all taken aback by the news of the Chairman's resignation.
[ترجمه گوگل]خبر استعفای رئیس جمهور همه ما را متحیر کرد [ترجمه ترگمان]همه ما از خبر استعفای رئیس جا خورده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I was rather taken aback by her honesty.
[ترجمه گوگل]من از صداقت او غافلگیر شدم [ترجمه ترگمان]من از صداقت او کمی یکه خوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The news really took us aback.
[ترجمه صدف افضلی] این خبر واقعا مارا غافلگیر کرد
|
[ترجمه گوگل]این خبر واقعا ما را غافلگیر کرد [ترجمه ترگمان]این خبر واقعا ما را جا به جا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
به عقب (قید)
aback, back, backwards
قهقرایی (قید)
aback
تخصصی
[آب و خاک] فرسایش قهقرایی
انگلیسی به انگلیسی
• backwards, to the rear; with the wind blowing against the front of the sails (nautical) see take aback.
پیشنهاد کاربران
عقب، به سوی عقب و همچنین گاهی با take به کار میره : Take aback : to be surprised or shocked Take abackبه معنی جاخوردن و یکه خوردن هست