augmentation

/ˌɑːɡmenˈteɪʃn̩//ˌɔːɡmenˈteɪʃn̩/

معنی: تقویت، تشدید، افزایش، اضافه
معانی دیگر: افزودگی، ازدیاد، زیاد شدگی، رشد، افزونه، چیز اضافه شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process of augmenting or of being augmented.
مشابه: accretion, amplification, increase, supplement

(2) تعریف: the quantity or number by which something is augmented.
مشابه: increase

جمله های نمونه

1. the augmentation of incomes
ازدیاد درآمدها

2. The augmentation of the army began along traditional lines.
[ترجمه گوگل]افزایش ارتش بر اساس خطوط سنتی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]افزایش ارتش در امتداد خطوط سنتی آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Treatment includes augmentation of sodium excretion with diuretics and water administration.
[ترجمه گوگل]درمان شامل افزایش دفع سدیم با دیورتیک ها و تجویز آب است
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن دفع سدیم با دیورتیک ها و مدیریت آب، شامل افزایش دفع سدیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A particular kind of augmentation concerns baronets.
[ترجمه گوگل]نوع خاصی از تقویت به بارون ها مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]یک نوع خاص از augmentation، برنت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To observe the cosmetological effect of augmentation of nose with simultaneous double-upper-eyelid operation and correction of epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تاثیر زیبایی بینی با عمل دوتایی پلک بالا و اصلاح اپیکانتوس
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثر cosmetological of بینی با عملکرد همزمان دو چشمی همزمان و تصحیح of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since 197 artificial snow augmentation by aircraft silver iodide seeding to the winter stratiform clouds have been conducted continuously along Tianshan mountains in northern Xinjiang.
[ترجمه گوگل]از سال 197، افزایش مصنوعی برف با کاشت یدید نقره هواپیما به ابرهای چینه‌ای زمستانی به طور مداوم در امتداد کوه‌های تیانشان در شمال سین ​​کیانگ انجام شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۷ افزایش بارش برف با seeding نقره aircraft در زمستان امسال، به طور مداوم در امتداد کوهستان های Tianshan در شمال ژین جیانگ انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective This paper reported the results of augmentation mammoplasty by using implant of silicon gel breast prostheses simultaneously after radical operation of brest cancer.
[ترجمه گوگل]هدف این مقاله نتایج ماموپلاستی تقویتی را با استفاده از ایمپلنت پروتز سینه ژل سیلیکون به طور همزمان پس از عمل رادیکال سرطان سینه گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]هدف این مقاله، نتایج افزایش mammoplasty را با استفاده از ایمپلنت های پستان ژل سیلیسیم (prostheses)به طور همزمان بعد از عملکرد رادیکال سرطان brest گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first pedal entry is in fact in augmentation of the opening of the fugal subject, which itself is treated with the greatest contrapuntal ingenuity.
[ترجمه گوگل]اولین ورود پدال در واقع در افزایش باز شدن سوژه فوگال است که خود با بیشترین نبوغ ضدپوستی برخورد می شود
[ترجمه ترگمان]اولین ورود پدال گاز در واقع در افزایش باز کردن موضوع fugal است، که خودش با بزرگ ترین contrapuntal ingenuity مورد درمان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To evaluate the clinical effect of augmentation mammoplasty with great fat particles injection autotransplantation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی ماموپلاستی تقویتی با تزریق خودکار ذرات چربی بزرگ
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثر بالینی augmentation mammoplasty با ذرات بزرگ چربی injection
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods:Subcutaneous mastectomy and post pectoralis augmentation mammoplasty with silicone gel filled breast prosthesis were used in 6 cases, 7 breasts, they had different kinds of breast disease.
[ترجمه گوگل]روش کار: ماستکتومی زیر جلدی و ماموپلاستی بزرگ کردن سینه با پروتز سینه پر شده با ژل سیلیکون در 6 مورد استفاده شد که 7 پستان دارای انواع مختلف بیماری پستان بودند
[ترجمه ترگمان]روش ها: subcutaneous mastectomy (subcutaneous)و post pectoralis augmentation mammoplasty با یک پروتز سینه پر شده بر روی پستان، در ۶ مورد، ۷ پستان های مورد استفاده قرار گرفتند، که انواع مختلفی از بیماری های پستان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Father-of-two Jenny-Anne went on to have a breast augmentation procedure this January followed by facial feminisation surgery.
[ترجمه گوگل]جنی آن، پدر دو فرزند، در ژانویه امسال یک عمل بزرگ کردن سینه را انجام داد و پس از آن جراحی زنانه کردن صورت انجام شد
[ترجمه ترگمان]پدر - دو جنی - آن روز ژانویه وارد عمل جراحی سینه شد و بعد از آن جراحی feminisation صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective. Evaluation of vertebral augmentation combined with interspinous decompression procedure in the same sitting.
[ترجمه گوگل]هدف، واقعگرایانه ارزیابی تقویت مهره همراه با روش رفع فشار بین خاری در همان جلسه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی افزایش ستون همراه با روش تراکم زدایی در همان نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each coat of arms touched on is illustrated in full colour, and the augmentation is blazoned.
[ترجمه گوگل]هر نشانی که روی آن لمس می‌شود به‌صورت کاملاً رنگی به تصویر کشیده شده است، و برجسته‌سازی آن به رنگ برجسته است
[ترجمه ترگمان]هر کتم به طور کامل به رنگ کامل نشان داده شده است، و the blazoned است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was given an epidural so that she could tolerate oxytocin augmentation.
[ترجمه گوگل]به او اپیدورال داده شد تا بتواند افزایش اکسی توسین را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]اپیدورال (داروی مسکن)بهش داده بود تا بتونه بزرگ کردن oxytocin رو تحمل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To evaluate the application of the devised volume measurer for breast in mammary augmentation.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی کاربرد حجم سنج ابداع شده برای سینه در بزرگ کردن پستان
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی کاربرد of حجم تنظیم شده برای پستان در augmentation پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

تشدید (اسم)
amplification, augmentation, accent, resonance, intensification, exacerbation, strengthening, exasperation, contravention

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

اضافه (اسم)
augmentation, excess, increase, addition, surplus, overplus, effusion, plussage

تخصصی

[ریاضیات] اضافه، افزایش

انگلیسی به انگلیسی

• growth, increase; addition, supplement

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : augment
✅️ اسم ( noun ) : augmentation
✅️ صفت ( adjective ) : augmentative
✅️ قید ( adverb ) : _
در پزشکی: افزودن یک دارو یا روش درمانی دیگر به درمان موجود برای تسریع بهبود بیمار
augmentation ( موسیقی )
واژه مصوب: دیرش افزایی
تعریف: تمهیدی که در آن دیرِشِ نت های یک لحن به یک نسبت افزایش می یابد
پیوند استخوان.
افزایش ارتفاع یا عرض استخوان
staff augmentation =
Staff augmentation is an outsourcing strategy that is used to staff a project and respond to the business objectives. The technique consists of evaluating the existing staff and then determining which additional skills are required.

بپرس