at a loss

/æt ə lɔs//æt ə lɒs/

سردرگم، درمانده، گیج

جمله های نمونه

1. I'm at a loss for words.
[ترجمه اعظم] من کلمات را گم کردم
|
[ترجمه میثم نبی پور] من گیج شدم و نمی دونم چی بگم.
|
[ترجمه گوگل]دلم برای کلمات تنگ شده
[ترجمه ترگمان]به خاطر کلمات از دست رفته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm at a loss as to what to do.
[ترجمه Unknown] نمی دانم چه کار بکنم
|
[ترجمه محسن درویژه] موندم چه کار کنم
|
[ترجمه گوگل]من در گمراهی هستم که چه کار کنم
[ترجمه ترگمان]از دست دادن کاری که باید بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He found himself at a loss for words of consolation.
[ترجمه گوگل]او خود را در از دست دادن کلمات تسلی یافت
[ترجمه ترگمان]خود را از دست دادن کلمات تسلی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm at a loss as to what to say.
[ترجمه محمدعلی] من مونده بودم که چی بگم
|
[ترجمه گوگل]من از این که چه بگویم غافل هستم
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mary is at a loss what to do next.
[ترجمه محمدعلی جانی] مری مونده بود که بعدش چیکار کنه.
|
[ترجمه گوگل]مریم درمورد این که بعدش چه کند
[ترجمه ترگمان]مری کار بعدی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government is at a loss to know how to tackle the violence.
[ترجمه مریم] دولت در چگونگی مقابله با خشونت سردرگم است.
|
[ترجمه محمدعلی جانی] دولت در اینکه چطور درگیری ها رو خاتمه بده، سردرگم بود.
|
[ترجمه محمدعلی جانی] دولت نمی داند چطور با خشونت ها مقابله کند
|
[ترجمه گوگل]دولت نمی داند چگونه با خشونت مقابله کند
[ترجمه ترگمان]دولت در حال از دست دادن نحوه مقابله با خشونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two of the mines are running at a loss.
[ترجمه گوگل]دو تا از معدن ها با ضرر کار می کنند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از مین ها در حال فرار از دست دادن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. New fashion designs have to be sold off at a loss if sales are poor.
[ترجمه محمدعلی جانی] طرح های مد جدید باید با ضرر فروخته شوند اگر فروش ضعیف باشد.
|
[ترجمه گوگل]اگر فروش ضعیف باشد، طرح های مد جدید باید با ضرر فروخته شوند
[ترجمه ترگمان]اگر فروش فقیر باشد، طرح های مد جدید باید با ضرر به فروش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Detectives are so far at a loss to explain the reason for his death.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان تاکنون نتوانسته‌اند دلیل مرگ او را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها از اینکه دلیل مرگ او را توضیح بدهند خیلی دور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They must sell the goods at a loss.
[ترجمه گوگل]آنها باید کالا را با ضرر بفروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید اجناس را با ضرر به فروش برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bookshop was operating at a loss.
[ترجمه گوگل]کتابفروشی با زیان کار می کرد
[ترجمه ترگمان]کتابفروشی در حال غش کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tony had to sell the business at a loss.
[ترجمه گوگل]تونی مجبور شد تجارت را با ضرر بفروشد
[ترجمه ترگمان]تونی مجبور بود کاری را که از دست داده بود بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm at a loss what to do next.
[ترجمه گوگل]من گیج شدم بعدش چیکار کنم
[ترجمه ترگمان]من از دست دادن کاری که باید انجام بدهم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His comments left me at a loss for words.
[ترجمه گوگل]کامنت های او مرا از حرف زدن غافل کرد
[ترجمه ترگمان]نظرات او مرا به خاطر فقدان کلمات رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some suppliers were selling at a loss to shift stock.
[ترجمه گوگل]برخی از تامین کنندگان با زیان به جابجایی سهام می فروختند
[ترجمه ترگمان]برخی از تامین کنندگان در حال فروش به ضرر سهام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] غیر مطمئن، سردرگم، متحیر

انگلیسی به انگلیسی

• confused, bewildered, perplexed
below cost (e.g., "he sold the goods at a loss")

پیشنهاد کاربران

ضرر و زیان
They work at a loss
آنها با ضرر کار می کنند
آتش به مال خود زدن

مستاصل، درمانده، سردرگم
Confused
A situation in which you don't know what to do or say
Abandoned people may feel at a loss, discarded, undesired, or left behind
زیر قیمت - پایین تر از ارزش - با ضرر - ضرر کردن - گیج کردن - سر در گم کردن - گم کردن - بهت زده کردن - گیج شدن در پیدا کردن چیزی - سر درگم شدن
درک نکردن ( نفهمیدن )
سر در گم

بپرس