antiseptic

/ˌæntəˈseptɪk//ˌæntiˈseptɪk/

معنی: ضد عفونی برای عمل جراحی، دوای ضد عفونی، پادگند، ضد عفونی برای عمل جراحی، ضد عفونی، گندزدا، تمیز و پاکیزه، پلشت بر، جداگانه
معانی دیگر: پادریم، پلشت زدا، نادرگیر در زندگی و مسایل آن، بی بو و خاصیت، کاربرد گندزدا، گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده، بسیار پاک و مرتب، مشخص

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: cleansed of harmful microorganisms.
مترادف: aseptic, clean, sterile, sterilized
متضاد: contaminated, septic
مشابه: sanitary, uncontaminated, unpolluted

- The operating room must be antiseptic.
[ترجمه Razieh] جمله انگلیسی باید این باشه: The operating room must be antiseptised.
|
[ترجمه مهسا] اتاق عمل باید ضدعفونی باشد
|
[ترجمه گوگل] اتاق عمل باید ضد عفونی کننده باشد
[ترجمه ترگمان] اتاق عمل باید ضد عفونی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having the ability to kill harmful microorganisms.
مترادف: bactericidal, disinfectant, germicidal
مشابه: aseptic

- You should apply an antiseptic ointment.
[ترجمه گوگل] شما باید یک پماد ضد عفونی کننده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] شما باید از پماد ضد عفونی کننده استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: exceedingly clean and orderly.
مشابه: barren, characterless, immaculate, spotless, uncontaminated

- Our new office is antiseptic; our old office had some charm even if it was disorganized.
[ترجمه گوگل] دفتر جدید ما ضد عفونی کننده است دفتر قدیمی ما حتی اگر نامرتب بود جذابیت داشت
[ترجمه ترگمان] دفتر جدید ما ضد عفونی کننده است، دفتر قدیمی ما حتی اگر نامنظم بود، جاذبه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: antiseptically (adv.)
• : تعریف: a substance or drug with the ability to kill microorganisms that cause disease or decay.
مترادف: bactericide, disinfectant, germicide
مشابه: purifier, wash

- The doctor will put an antiseptic on that wound.
[ترجمه گوگل] دکتر یک ضد عفونی کننده روی آن زخم می گذارد
[ترجمه ترگمان] دکتر روی این زخم ضد عفونی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. akbar and his antiseptic ideas
اکبر و اندیشه های بی بو و خاصیت او

2. to wash out (or clean) with antiseptic
با گندزدا تمیز کردن

3. She bathed the cut with antiseptic.
[ترجمه گوگل]او بریدگی را با ضد عفونی کننده شستشو داد
[ترجمه ترگمان]اون زخم رو با مواد ضد عفونی پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Antiseptic is used to sterilize the skin before giving an injection.
[ترجمه گوگل]آنتی سپتیک برای استریل کردن پوست قبل از تزریق استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Antiseptic قبل از تزریق به تزریق، برای تمیز کردن پوست به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He swilled his mouth out with antiseptic.
[ترجمه گوگل]دهانش را با ضد عفونی کننده بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]دهانش را با ضدعفونی دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use antiseptic to clean and dress cuts.
[ترجمه گوگل]از مواد ضد عفونی کننده برای تمیز کردن و پانسمان بریدگی ها استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از antiseptic برای تمیز کردن و تمیز کردن لباس ها استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He dabbed the cut with antiseptic.
[ترجمه گوگل]او برش را با ضد عفونی کننده آغشته کرد
[ترجمه ترگمان]او زخم را با ماده ضد عفونی پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dab the graze with antiseptic.
[ترجمه گوگل]چرا را با ضد عفونی کننده آغشته کنید
[ترجمه ترگمان]چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا آن ها را به چرا graze
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's an air of antiseptic cleanliness about the new town centre, with its covered shopping mall and perfect flower displays.
[ترجمه گوگل]هوای تمیزی ضدعفونی کننده در مرکز شهر جدید، با مرکز خرید سرپوشیده و نمایش گل های عالی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مرکز شهر جدید، یک فضای خالی از مواد ضد عفونی کننده وجود دارد که مرکز خرید آن را پوشش می دهد و یک گل کامل به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Essential oils have powerful antiseptic properties.
[ترجمه گوگل]روغن های ضروری دارای خواص ضد عفونی کننده قوی هستند
[ترجمه ترگمان]روغن ضروری خواص ضد عفونی کننده بسیار قوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is an antiseptic cream suitable for minor skin irritations.
[ترجمه گوگل]این کرم ضد عفونی کننده مناسب برای تحریکات جزئی پوست است
[ترجمه ترگمان]یک کرم ضد عفونی کننده مناسب برای خارش پوستی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mint is a mild antiseptic.
[ترجمه گوگل]نعنا یک ضد عفونی کننده ملایم است
[ترجمه ترگمان]نعناع یک ضد عفونی کننده آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Put a little antiseptic cream on the grazed skin.
[ترجمه گوگل]کمی کرم ضد عفونی کننده روی پوست چریده بمالید
[ترجمه ترگمان] یه کمی کرم ضد عفونی رو روی پوست grazed بذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I put some antiseptic on the cut and it stung for a moment.
[ترجمه گوگل]مقداری ضد عفونی کننده روی محل بریدگی گذاشتم و یک لحظه گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]چند تا ضدعفونی روی زخم گذاشتم و یه لحظه نیش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The burn of the antiseptic made him wince.
[ترجمه گوگل]سوختگی ماده ضد عفونی کننده او را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]سوزش ضد عفونی باعث شد که اخم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد عفونی برای عمل جراحی (اسم)
antiseptic

دوای ضد عفونی (اسم)
antiseptic

پادگند (اسم)
antiseptic

ضد عفونی برای عمل جراحی (صفت)
antiseptic, aseptic

ضد عفونی (صفت)
antiseptic, disinfectant

گندزدا (صفت)
antiseptic

تمیز و پاکیزه (صفت)
antiseptic

پلشت بر (صفت)
antiseptic

جداگانه (صفت)
separate, antiseptic

تخصصی

[شیمی] 1- گندزدا، ضد عفونی، پادریم، پلشت بر، پلشت زدا 2- کاربرد گندزدا 3- گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده 4- بسیار پاک و مرتب
[بهداشت] پلشت بر

انگلیسی به انگلیسی

• substance which destroys microorganisms which produce sepsis
pertaining to antisepsis; free of germs, sterile, uncontaminated; clean, neat
antiseptic is a substance that kills harmful bacteria.

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : anti/sept/ic ✅ تلفظ واژه: an - ti - SEP - tik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ضدعفونی ( کننده ) : فراورده مورد استفاده در پیشگیری از عفونت ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
[پزشکی] ضدعفونی ( کننده ) : فراورده مورد استفاده در پیشگیری از عفونت
چاره، درمان، راهکار
antiseptic ( پزشکی )
واژه مصوب: گَندزدا 1
تعریف: ماده‏ای شیمیایی که باکتری ها و دیگر ریزاندامگان های بیماری‏زا را از بین می‏بَرد یا مانع رشد آنها می‏شود|||متـ . پلشت‏بَر
بی عفونت؛ گندزدایی شده؛ شرایطی که ( که به ویژه در مداخلات جراحی ) در آن امکان رشد عفونت به حداقل رسیده است
ضد عفونی کننده adj
ماده ی ضد عفونی کننده n
[Noun]
This antiseptic is for external use only
فرآیند کاهش یا مهار میکروارگانیسم ها بر روی بافت زنده
خسته کننده ، دل ادمو میزنه
1. ( هرنوع ماده ) ضدعفونی کننده
2. بدون کاراکتر و بی هویت - بی خاصیت antiseptic feeling/idea etc
معنی پماد هم میده
مثل : you put antiseptic cream on your cut
پماد رو روی زخمت میمالی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس