agrestic


روستایی، ناهنجار، خشن

جمله های نمونه

1. What red brick delivers is thick agrestic it is to decorate to illuminative success transition.
[ترجمه گوگل]آنچه که آجر قرمز ارائه می‌کند، ضخیم‌تر است، برای تزیین به انتقال موفقیت روشنایی است
[ترجمه ترگمان]چیزی که یک آجر قرمز به دست می دهد، agrestic ضخیم است که برای گذار به گذار با موفقیت illuminative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This article mainly from girls agrestic complex, bottom Angle, the literary creation and focusing on women encounter and several other creation point, to study at the thought.
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتاً از مجموعه آگرستیک دختران، زاویه پایین، آفرینش ادبی و تمرکز بر برخورد زنان و چندین نکته آفرینش دیگر، به بررسی اندیشه می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله عمدتا متعلق به گروه دخترانه agrestic، زاویه پایین، خلق ادبی و تمرکز بر برخورد زنان و چندین نقطه ایجاد دیگر، برای مطالعه در این مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To hold it in agrestic history teaching with thesubjective principle of the uniform number teaching material, we still need to notice the difference . . .
[ترجمه گوگل]برای برگزاری آن در آموزش تاریخ آگرستیک با اصل موضوعی مواد آموزشی اعداد یکنواخت، هنوز باید تفاوت را متوجه شویم
[ترجمه ترگمان]برای نگه داشتن آن در تاریخ agrestic، تدریس با اصل thesubjective مطالب آموزشی، ما هنوز نیاز به توجه به تفاوت داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The study on agrestic architecture is an important constituent part of the study on architectural theory and the study on settlement conformation is the core of the study on agrestic architecture.
[ترجمه گوگل]مطالعه بر روی معماری آگرستیک بخش مهمی از مطالعه در مورد تئوری معماری است و مطالعه بر روی ترکیب استقرار هسته اصلی مطالعه در معماری آگرستیک است
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی معماری agrestic یک بخش مهم از مطالعه بر روی نظریه معماری و مطالعه بر روی ترکیب زیستگاه، هسته مطالعه بر روی معماری agrestic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pastoral and agrestic novel writen by Shen Congwen contained tragical consciousness.
[ترجمه گوگل]رمان شبانی و آگرستیک نوشته شن کونگون حاوی آگاهی تراژیک بود
[ترجمه ترگمان]یک رمان Pastoral و agrestic که توسط شن Congwen ساخته شده بود، در consciousness tragical دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Be in agrestic China, relations of production is the relation of farmer and land above all.
[ترجمه گوگل]در چین آگرستیک باشید، روابط تولید بیش از همه رابطه کشاورز و زمین است
[ترجمه ترگمان]در چین باشید، روابط تولید رابطه کشاورزی و زمین را بالاتر از همه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Landscape, genre painting emanated full-bodied agrestic tinge that enhanced the meaning of local culture.
[ترجمه گوگل]مناظر و نقاشی ژانر، رنگ و بویی پر از تن را نشات می‌داد که معنای فرهنگ محلی را تقویت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]منظره، نقاشی ژانر، رنگ full را نشان می دهد که معنای فرهنگ محلی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cephalotaxus fortunei is a rarely agrestic seedling in fujian province which have a high medical value, but it is short of nature resource and difficult to renovate the resource.
[ترجمه گوگل]Cephalotaxus fortunei یک نهال گیاهی نادر در استان فوجیان است که ارزش پزشکی بالایی دارد، اما کمبود منابع طبیعی دارد و بازسازی منبع دشوار است
[ترجمه ترگمان]Cephalotaxus fortunei یک نهال کمیاب در استان fujian است که دارای ارزش پزشکی بالایی است اما کمبود منابع طبیعی و نوسازی منابع دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The agrestic geography education is high school student's geography educational an importance constitutes the part.
[ترجمه گوگل]آموزش جغرافياي آگرستيك، آموزش جغرافياي دانش آموزان دبيرستاني است كه اهميت آن را تشكيل مي دهد
[ترجمه ترگمان]آموزش جغرافیای تاریخی آموزش جغرافیای یک دانش آموز دبیرستان است که اهمیت بخش را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He classifies four social institutions such as gender difference institution, age difference institution, agrestic institution and family institution.
[ترجمه گوگل]او چهار نهاد اجتماعی مانند نهاد تفاوت جنسیتی، نهاد تفاوت سنی، نهاد کشاورزی و نهاد خانواده را طبقه بندی می کند
[ترجمه ترگمان]او چهار موسسه اجتماعی مانند نهاد تفاوت جنسیت، نهاد تفاوت سنی، موسسه agrestic و موسسه خانواده را طبقه بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, the fishing village adopts the sea grass as the construction material to keep with characteristic of agrestic landscape.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دهکده ماهیگیری از علف های دریا به عنوان مصالح ساختمانی استفاده می کند تا با ویژگی های چشم انداز آگرستیک حفظ شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، روستای ماهیگیری، علف دریایی را به عنوان مصالح ساختمانی جهت حفظ ویژگی مناظر agrestic اتخاذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A detailed study on that will certainly further our understandings on traditional culture and the historical and present values of the agrestic architecture.
[ترجمه گوگل]مطالعه دقیق در مورد آن مطمئناً درک ما را در مورد فرهنگ سنتی و ارزش‌های تاریخی و فعلی معماری آگرستیک بیشتر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه دقیق در مورد آن قطعا درک ما از فرهنگ سنتی و ارزش های تاریخی و فعلی معماری agrestic را بیشتر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Triangular space adjust measures to local conditions puts stool of stone desk, stone, little bridge running water, be full of agrestic breath.
[ترجمه گوگل]فضاهای مثلثی با توجه به شرایط محلی، مدفوع سنگی را تنظیم می کند، سنگ، پل کوچک آب جاری، مملو از نفس آگرستیک باشد
[ترجمه ترگمان]فضای مثلثی به منظور تنظیم شرایط محلی، چهار پایه میز سنگی، سنگ، پل کوچک روی آب جاری و پر از تنفس بدبو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nowadays, picture wind is changed somewhat, do not change its inherent agrestic complex however.
[ترجمه گوگل]امروزه، باد تصویر تا حدودی تغییر کرده است، با این حال، مجموعه کشاورزی ذاتی آن را تغییر ندهید
[ترجمه ترگمان]این روزها باد تصویر تا حدی تغییر کرده است اما مجموعه ذاتی agrestic را تغییر نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس