adrenal gland

/əˈdriːnl̩ˈɡlænd//əˈdriːnl̩ɡlænd/

(کالبدشناسی) غده ی فوق کلیه، هریک از دو غده ی فوق کلیوی که درون تراو بوده و استروئید و غیره تولید می کنند، غده ء فوق کلیوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: either of two small glands of different shapes, located above the kidneys, that secrete adrenaline and various steroid hormones.

جمله های نمونه

1. Her mother has an underactive adrenal gland.
[ترجمه گوگل]مادرش غده فوق کلیوی کم کار دارد
[ترجمه ترگمان]مادر او غده آدرنالی underactive دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was concluded that an intact adrenal gland with sufficient length of the vessels could be obtained for transplantation through the 11th intercostal extrapleural approach.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری شد که یک غده آدرنال دست نخورده با طول عروق کافی را می توان برای پیوند از طریق روش یازدهمین روش خارج پلورال بین دنده ای به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری شد که یک غده آدرنال سالم با طول کافی از کشتی می تواند برای پیوند از طریق رویکرد extrapleural بین دنده ای به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tyranid Warrior Adrenal Gland upgrade damage reduced from 52 to 40.
[ترجمه گوگل]آسیب ارتقاء غده فوق کلیوی Tyranid Warrior از 52 به 40 کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]Tyranid Warrior Adrenal Gland آسیب را از ۵۲ به ۴۰ کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This adrenal gland removed surgically in a patient with Cushing's syndrome has been sectioned in half to reveal an adenoma.
[ترجمه گوگل]این غده فوق کلیوی که در یک بیمار مبتلا به سندرم کوشینگ با جراحی برداشته شد، برای آشکارسازی آدنوم به نصف تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]این غده آدرنالی که با عمل جراحی در بیمار مبتلا به سندرم Cushing (Cushing)خارج شده است، در نیمی از موارد برش نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. B : Enlarged longitudinal section of one adrenal gland.
[ترجمه گوگل]ب: بزرگ شدن بخش طولی یک غده فوق کلیوی
[ترجمه ترگمان]B: بخش طولی یک غده آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adrenal gland is an important endocrine organ. A variety of diseases may develop in this gland.
[ترجمه گوگل]غده فوق کلیوی یک اندام غدد درون ریز مهم است بیماری های مختلفی ممکن است در این غده ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]غدد آدرنالی غدد درون ریز مهم غدد درون ریز است بیماری های مختلفی ممکن است در این غده وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ultrastructures of adrenal gland and thyroid gland cells was observed after administeration of overdosage of mifepristone (RU48 with TEM in rats.
[ترجمه گوگل]فراساختارهای غده آدرنال و سلول های غده تیروئید پس از تجویز بیش از حد میفپریستون (RU48 با TEM) در موش مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ultrastructures غدد آدرنالی و سلول های غده تیرویید پس از administeration of overdosage (RU۴۸)با TEM در موش های صحرایی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Zergling adrenal gland upgrade effects corrected.
[ترجمه گوگل]اثرات ارتقاء غده آدرنال Zergling اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]اثرات ارتقا غده آدرنالی که تصحیح شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No relapse was noticed. Conclusions: Adrenal gland ganglioneuroma is a benign tumor with low incidence. B ultrasound and CT scan are good methods for the diagnosis of this disease.
[ترجمه گوگل]هیچ عودی مشاهده نشد نتیجه گیری: گانگلیونورومای غده آدرنال یک تومور خوش خیم با شیوع کم است سونوگرافی B و سی تی اسکن روش های خوبی برای تشخیص این بیماری هستند
[ترجمه ترگمان]هیچ برگشتی دیده نشد نتیجه گیری: غدد آدرنالی یک تومور خوش خیم با میزان کم بودن میزان شیوع آن است آزمایش ها فراصوت و CT روش های خوبی برای تشخیص این بیماری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Metastasic focus located brain, chest vertebra, left adrenal gland.
[ترجمه گوگل]کانون متاستاز در مغز، مهره قفسه سینه، غده فوق کلیوی چپ قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تمرکز Metastasic بر روی مغز، مهره قفسه سینه، یا غده آدرنالی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Astragalus root improves adrenal gland function.
[ترجمه گوگل]ریشه گون باعث بهبود عملکرد غده فوق کلیوی می شود
[ترجمه ترگمان]ریشه Astragalus عملکرد غده آدرنالی را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A normal right adrenal gland is shown here positioned between the liver and the kidney in the retroperitoneum .
[ترجمه گوگل]یک غده آدرنال راست طبیعی در اینجا نشان داده شده است که بین کبد و کلیه در خلف صفاق قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک غده آدرنال در اینجا بین کبد و کلیه در the دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pieters became so wasted he was sleeping 22 hours a day after his treatment and his adrenal glands became useless.
[ترجمه گوگل]پیترز آنقدر بیهوده شد که 22 ساعت در روز پس از درمانش می خوابید و غدد فوق کلیوی او بی فایده شدند
[ترجمه ترگمان]Pieters به قدری به هدر رفت که ۲۲ ساعت پس از درمان او خوابید و غده های آدرنالی بعدا بی فایده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the case of estriol, the placenta utilizes a dehydroepiandrosterone precursor made in the adrenal glands of the fetus.
[ترجمه گوگل]در مورد استریول، جفت از یک پیش ساز دهیدرواپی آندروسترون ساخته شده در غدد فوق کلیوی جنین استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد estriol، جفت از پری کورسور dehydroepiandrosterone که در غده های آدرنالی در جنین ایجاد می شود، استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one of two hormone secreting glands functioning in the endocrine system

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : adrenal gland ✅ تلفظ واژه: ad - RĒ - nal GLAND ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: غده ی فوق کلیوی: از غدد مترشحه ی مستقر در سطح فوقانی کلیه ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : adren/o, adrenal/o
[پزشکی] غده ی فوق کلیوی: از غدد مترشحه ی مستقر در سطح فوقانی کلیه
adrenal gland ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: غدۀ فوق کلیوی
تعریف: هریک از دو جسم صاف در فضای صفاقی، در رأس هریک از کلیه ها که در انسان دو منشأ رویان شناختی متفاوت دارند |||متـ . برگُرده

بپرس