acidulous

/əˈsɪdjʊləs//əˈsɪdjʊləs/

معنی: کج خلق، میخوش
معانی دیگر: تند و طعنه آمیز، ترش رو، اسیدی، ترش شده، ملس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: faintly sour in taste; of mild acidity.
متضاد: sweet
مشابه: sour, tart

- This dish goes well with an acidulous wine, such as chianti.
[ترجمه گوگل] این غذا با شراب های اسیدی مانند کیانتی به خوبی می آید
[ترجمه ترگمان] این غذا با شراب قرمز خیلی خوب پیش میره مثل شراب قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: sharp or biting, as in manner or tone.
متضاد: gentle, sweet
مشابه: acid, acrid, biting, tart

- The playwright has an acidulous wit.
[ترجمه گوگل] نمایشنامه نویس شوخ طبعی اسیدی دارد
[ترجمه ترگمان] نمایش نامه نویس از هوش هیجانی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her remarks were acidulous
گفته هایش تند و طعنه آمیز بود.

2. His acidulous remarks towards the mayor put everyone ill at ease.
[ترجمه گوگل]اظهارات اسیدی او به شهردار باعث آسودگی خاطر همه بیمار شد
[ترجمه ترگمان]تذکرات آقای شهردار نسبت به شهردار، همه را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fresh and acidulous wine with a fine scent of white flower, grape and brioche.
[ترجمه گوگل]شراب تازه و اسیدی با رایحه خوب گل سفید، انگور و بریوش
[ترجمه ترگمان]شراب تازه و acidulous با بوی خوش گل سفید، انگور و نان قندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It reveals that 30 % acidulous grain alcohol is suitable, superior in the pigment dissolving.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که 30٪ الکل دانه اسیدی مناسب است و در حل رنگدانه برتر است
[ترجمه ترگمان]این ماده نشان می دهد که ۳۰ % الکل grain مناسب است و در رنگدانه های dissolving موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deposit is genetically of hypothermal type . Ore _ forming solutions have abundant acidulous water and mephitic air.
[ترجمه گوگل]این رسوب از نظر ژنتیکی از نوع هیپوترمال است محلول های تشکیل دهنده سنگ معدن دارای آب اسیدی فراوان و هوای مفیتی هستند
[ترجمه ترگمان]این سپرده از نظر ژنتیکی از نوع hypothermal است solutions Ore آب و هوای آزاد فراوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nose develops aromas of lemon and grapefruit, with notes of white peach, apricot and acidulous apple, lingering notes of vanilla, dried fruit and honey.
[ترجمه گوگل]در بینی رایحه لیمو و گریپ فروت با نت های هلو سفید، زردآلو و سیب اسیدی، نت های ماندگار وانیل، میوه های خشک و عسل ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]بینی که بوی لیمو و گریپ فروت را می دهد با اشاره به هلو، سیب apricot و سیب acidulous، برگ های خشک میوه ها، میوه خشک شده و عسل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The preserved blueberry fruit has moderate content of sugar and water and is acidulous, thus ensuring the nutrient components and sell-by date of the preserve.
[ترجمه گوگل]میوه زغال اخته نگهداری شده دارای محتوای قند و آب متوسطی است و اسیدی است، بنابراین مواد مغذی و تاریخ فروش آن را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]میوه حفظ شده دست نخورده دارای مقدار متوسط شکر و آب است و در نتیجه موجب اطمینان از اجزای مواد غذایی و فروش آن تا زمان حفظ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results show that there are serious water phase trapping, serious alkali sensibility, serious acidulous sensibility, middle to serious stress sensibility in this area.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که به دام افتادن فاز آبی جدی، حساسیت قلیایی جدی، حساسیت اسیدی جدی، حساسیت تنش متوسط ​​تا جدی در این ناحیه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که به دام انداختن فاز آب جدی، حساسیت شدید قلیایی، حساسیت شدید acidulous، و حساسیت جدی به استرس در این منطقه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Very good length in the mouth, well balanced, rich, slightly acidulous .
[ترجمه گوگل]طول بسیار خوب در دهان، متعادل، غنی، کمی اسیدی
[ترجمه ترگمان]طول بسیار خوبی در دهان، متعادل، ثروتمند، کمی acidulous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Highly ordered porous anodic alumina template was prepared by twice anodic oxidation in acidulous electrolyte, and its morphology was observed by metallographic microscopy.
[ترجمه گوگل]الگوی آلومینا آندی متخلخل بسیار سفارشی با اکسیداسیون دوبار آندی در الکترولیت اسیدی تهیه شد و مورفولوژی آن توسط میکروسکوپ متالوگرافی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]قالب آلومینا anodic به شدت سفارش داده شده، با دو بار اکسیداسیون آندی در الکترولیت acidulous تهیه شد، و مورفولوژی آن توسط میکروسکوپ متالوگرافی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The present invention relates to a preparation method of a highly acid, highly oxidated acidulous water and an application technique thereof in biological papermaking pulping.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر به روش تهیه آب اسیدی بسیار اسیدی و بسیار اکسیده شده و تکنیک کاربرد آن در خمیر کاغذ سازی بیولوژیکی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود به روش آماده سازی یک آب بسیار اسیدی، بسیار oxidated و یک روش کاربردی مربوط به آن در زمینه pulping biological مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These four bacteriocins showed the highest antibacterial activity under acidulous and neutral conditions.
[ترجمه گوگل]این چهار باکتریوسین بیشترین فعالیت ضد باکتریایی را در شرایط اسیدی و خنثی نشان دادند
[ترجمه ترگمان]این چهار bacteriocins بالاترین فعالیت ضدباکتریایی را تحت شرایط خنثی و خنثی نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The taste is dry, tasty, fresh, only a little acidulous, light-bodied and with a pleasant almond back taste.
[ترجمه گوگل]طعم آن خشک، خوش طعم، تازه، فقط کمی اسیدی، سبک و با طعم دلپذیر پشت بادام است
[ترجمه ترگمان]مزه اش خشک است، خوش مزه، تازه، تازه، فقط کمی acidulous، روشن و با طعم شیرین almond
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج خلق (صفت)
morose, sullen, petulant, acidulous, testy, irritable, crabbed, peevish, thwart, fractious, tedious, querulous, techy, snappish, hoity-toity, waspish, snarly, splenetic, tetchy

میخوش (صفت)
acidulous, sour-sweet, sweet-and-sour

تخصصی

[شیمی] 1- اسیدى، ترش، ترش شده، میخوش 2- تند و طعنه آمیز، ترش رو

انگلیسی به انگلیسی

• slightly acidic; bitter, sour; bad-tempered

پیشنهاد کاربران

1. لب ترش، میخوش، مَلَس ( رسمی )
2. ترشرو، عبوس، کج خلق ( مجازی )

بپرس