academician

/ˌækədəˈmɪʃn̩//əˌkædəˈmɪʃn̩/

معنی: عضو فرهنگستان، عضوانجمن علمی، عضو اکادمی، عضو انجمن دانش
معانی دیگر: عضو فرهنگستان، عضو انجمن دانش، عضو اکادمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who belongs to an organization, such as an academy, that promotes learning.

- He has now retired from the university after thirty-five years as an academician.
[ترجمه گوگل] او اکنون پس از سی و پنج سال به عنوان آکادمیک از دانشگاه بازنشسته شده است
[ترجمه ترگمان] او در حال حاضر پس از سی و پنج سال به عنوان عضو فرهنگستان بازنشسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who adheres to the traditional forms and methods of scholarship.

جمله های نمونه

1. In 1823 he became professor and academician at Munich.
[ترجمه گوگل]در سال 1823 استاد و آکادمیک در مونیخ شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۳ به دانشگاه مونیخ استاد و عضو فرهنگستان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our professor is an academician of the Science Academy.
[ترجمه گوگل]استاد ما یکی از دانشگاهیان فرهنگستان علوم است
[ترجمه ترگمان]استاد ما عضو فرهنگستان علوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had come from a family of academicians.
[ترجمه گوگل]او از خانواده ای دانشگاهی آمده بود
[ترجمه ترگمان]او از خانواده ای از اعضای آکادمی آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Academician Scriabin has even claimed that Sakharov has a private secretary!
[ترجمه گوگل]آکادمیک اسکریابین حتی ادعا کرده که ساخاروف منشی خصوصی دارد!
[ترجمه ترگمان]قشر دانشگاهی حتی مدعی است که Sakharov یک منشی خصوصی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other academicians, among them Harvard Prof.
[ترجمه گوگل]دانشگاهیان دیگر، از جمله پروفسور هاروارد
[ترجمه ترگمان]پروفسور دانشگاه هاروارد در میان آن ها استاد دانشگاه هاروارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Academicians and up and coming young stars were offered honoured commissions for which they were well paid.
[ترجمه گوگل]به آکادمیسین ها و ستاره های جوان در حال ظهور کمیسیون های افتخاری پیشنهاد شد که در ازای آن دستمزد خوبی دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]قشر علمی و اعضای جوان و ستاره های جوان به کمیسیون های احترام گذاشته بودند که به آن ها حقوق خوبی داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Earlier students and academicians were not so fortunate.
[ترجمه گوگل]دانشجویان و دانشگاهیان قبلی چندان خوش شانس نبودند
[ترجمه ترگمان]قبلا دانشجویان و اعضای آکادمی اینقدر خوش شانس نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Institute had the academician, Napoleon Bonaparte, stricken from its list of members.
[ترجمه گوگل]مؤسسه، آکادمیک، ناپلئون بناپارت را از فهرست اعضای خود حذف کرد
[ترجمه ترگمان]انستیتو از اعضای فرهنگستان به نام ناپلئون بناپارت، که از فهرست اعضایش بود، عضو فرهنگستان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. PKU vice president Chen Wenshen, and Academician Yang Fuqing met the vice president of IBM, and issued the letter of appointment.
[ترجمه گوگل]معاون PKU چن ونشن و آکادمیسین یانگ فوکینگ با معاون IBM ملاقات کردند و نامه انتصاب را صادر کردند
[ترجمه ترگمان]\"چن Wenshen\"، معاون رئیس جمهور \"چن Wenshen\" و عضو آکادمی \"یانگ یانگ\"، با معاون \"آی بی ام\" (آی بی ام آی)آشنا شدند و نامه انتصاب را صادر نمودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Academician Gao Xiaoxia was born in Xiaoshan, Zhejiang Province.
[ترجمه گوگل]آکادمیسین Gao Xiaoxia در Xiaoshan، استان ژجیانگ متولد شد
[ترجمه ترگمان]نورمحمد Gao اهل Xiaoshan در استان Zhejiang متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Academician of China Engineering Academy, Researcher, PhD Tutor, national expert with outstanding contribution soil engineering expert.
[ترجمه گوگل]آکادمی آکادمی مهندسی چین، محقق، مدرس دکترا، متخصص ملی با کارشناس مهندسی خاک برجسته
[ترجمه ترگمان]قشر آکادمی مهندسی چین، محقق، مربی دکترا، متخصص ملی با کمک متخصص مهندسی خاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cheng Sun Executive Chairman and Academician of China Branch of WAPS.
[ترجمه گوگل]چنگ سان رئیس اجرایی و آکادمیک شعبه چین WAPS
[ترجمه ترگمان]فدراسیون بین المللی چنگ چنگ، عضو شعبه of of waps در چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Professor Wang was appointed academician of the Engineering Academy.
[ترجمه گوگل]پروفسور وانگ به عنوان آکادمیک آکادمی مهندسی منصوب شد
[ترجمه ترگمان]پروفسور وانگ عضو فرهنگستان مهندسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These golden sayings by Academician Song Jian clearly describe the truth.
[ترجمه گوگل]این سخنان طلایی توسط آکادمیک سونگ جیان به وضوح حقیقت را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این سخنان زرین که اهل حدیث هستند به روشنی حقیقت را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو فرهنگستان (اسم)
academic, academician, academist, scholar

عضو انجمن علمی (اسم)
academician

عضو اکادمی (اسم)
academician, member of the academy

عضو انجمن دانش (اسم)
academician

انگلیسی به انگلیسی

• member of an academy which promotes the sciences or arts; one who has received an academic degree from an institution of higher learning

پیشنهاد کاربران

عضو فرهنگستان. عضو انجمن علمی
مثال:
He has now retired from the university after thirty - five years as an academician.
او الان بعد از سی و پنج سال به عنوان یک عضو انجمن علمی از دانشگاه بازنشته شده است.
دانشگاهیان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : academy / academic / academician / academicism / academism / academia / academe
✅️ صفت ( adjective ) : academic
✅️ قید ( adverb ) : academically
استاد دانشگاه

بپرس