acquisition

/ˌækwəˈzɪʃn̩//ˌækwɪˈzɪʃn̩/

معنی: فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده
معانی دیگر: به دست آوری، کسب، یابش، (چیز یا شخص) به دست آمده، افزوده شده، تملک یافته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of acquiring.
مترادف: attainment, procurement, realization
متضاد: loss
مشابه: accession, acquirement, annexation, appropriation, derivation, purchase, takeover

- The corporation's acquisition of these smaller companies turned out to be a mistake.
[ترجمه مداح] مشخص شد که شرکت در مالکیت این شرکت های کوچکتر دچار اشتباه شده است
|
[ترجمه گوگل] تصاحب این شرکت های کوچکتر توسط این شرکت اشتباه بود
[ترجمه ترگمان] کسب این شرکت های کوچک تبدیل به یک اشتباه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our son's acquisition of Spanish in such a short time amazed us.
[ترجمه وحید] فراگیری زبان اسپانیایی فرزندمان در این مدت کم ما را متحیر کرد.
|
[ترجمه Mohsen Maleki] یادگیری[زبان] اسپانیایی پسرمان در چنین زمان کوتاهی، ما را شگفت زده کرد
|
[ترجمه گوگل] فراگیری زبان اسپانیایی توسط پسرمان در این مدت کوتاه ما را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] مالکیت ما در چنین زمان کوتاهی ما را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something acquired.
مترادف: acquirement, attainment, gain, possession, property
مشابه: accession, addition, belongings, derivation, prize, purchase

- The museum is proud of its new acquisitions.
[ترجمه علی] این موزه به دارایی جدید خود افتخار میکند
|
[ترجمه حمزه آتشی] این موزه به دستاوردهای خود افتخار می کند.
|
[ترجمه گوگل] این موزه به دستاوردهای جدید خود افتخار می کند
[ترجمه ترگمان] این موزه به acquisitions جدید خود افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the acquisition of learning
کسب دانش

2. he collects stamps and his latest acquisition is a russian stamp
او تمبر جمع می کند و آخرین یافته اش یک تمبر روسی است.

3. His latest acquisition is a racehorse.
[ترجمه گوگل]آخرین خرید او یک اسب مسابقه است
[ترجمه ترگمان]جدیدترین خرید او یک اسب مسابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children progressed in the acquisition of basic skills.
[ترجمه گوگل]بچه ها در کسب مهارت های اولیه پیشرفت کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در فراگیری مهارت های پایه پیشرفت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This bookcase is my latest acquisition.
[ترجمه گوگل]این قفسه کتاب آخرین خرید من است
[ترجمه ترگمان]این کتاب آخرین acquisition
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Language acquisition begins in the first months of a baby's life.
[ترجمه نیما رزم آزا] فراگیری زبان در ماه های اول زندگی کودک آغاز می شود
|
[ترجمه گوگل]فراگیری زبان در ماه های اول زندگی نوزاد آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]اکتساب زبان در ماه های اول زندگی کودک شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is a valuable acquisition to our firm.
[ترجمه فرناز] او یک دستاورد ارزشمند برای شرکت ماست
|
[ترجمه گوگل]او یک خرید ارزشمند برای شرکت ما است
[ترجمه ترگمان] اون یه مالکیت ارزشمند برای شرکت ما هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The acquisition helped BCCI make its initial entrance into the US market.
[ترجمه گوگل]این خرید به BCCI کمک کرد تا ورود اولیه خود را به بازار ایالات متحده انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به BCCI کمک کرد تا ورود اولیه خود را به بازار آمریکا وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company has just made another acquisition.
[ترجمه گوگل]این شرکت به تازگی خرید دیگری انجام داده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت یکی دیگر از آن ها را کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The group has announced its first overseas acquisition:a successful software company.
[ترجمه گوگل]این گروه اولین خرید خود را در خارج از کشور اعلام کرده است: یک شرکت نرم افزاری موفق
[ترجمه ترگمان]این گروه اولین مالکیت خارجی خود را اعلام کرده است: یک شرکت نرم افزاری موفق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After announcing the acquisition in June 199 Harvard encountered rough waters in bringing the deal to harbor.
[ترجمه گوگل]پس از اعلام خرید در ژوئن 199، هاروارد با آب های ناآرامی مواجه شد تا این معامله را به بندر برساند
[ترجمه ترگمان]پس از اعلام این موضوع در ماه ژوئن ۱۹۹ هاروارد با آوردن این قرارداد به بندرگاه، با آب های متلاطم مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We expect a successful acquisition to provide a basis for the global expansion of our services in a full-fledged manner.
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که یک خرید موفق، زمینه ای برای گسترش جهانی خدمات ما به صورت کامل فراهم کند
[ترجمه ترگمان]ما انتظار یک اکتساب موفق را داریم که پایه ای برای توسعه جهانی خدمات ما به روش تکامل یافته فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. United Airlines' acquisition of the company is being investigated by the Justice Department.
[ترجمه گوگل]تصاحب این شرکت توسط United Airlines توسط وزارت دادگستری در حال بررسی است
[ترجمه ترگمان]وزارت دادگستری تاسیس شرکت هواپیمایی یونایتد را تحت بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Actuaries have been increasingly involved in merger and acquisition activity in the general insurance field.
[ترجمه گوگل]اکچوئرها به طور فزاینده ای در فعالیت های ادغام و تملک در زمینه بیمه عمومی مشارکت داشته اند
[ترجمه ترگمان]actuaries به طور فزاینده ای در ادغام و اکتساب فعالیت در حوزه بیمه عمومی مشارکت داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Firstly, it involves the acquisition, organization and communication as well as the retrieval of information.
[ترجمه گوگل]اولاً، شامل کسب، سازماندهی و ارتباط و همچنین بازیابی اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، شامل کسب، سازمان و ارتباطات و نیز بازیابی اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراگیری (اسم)
acquirement, learning, acquisition, universality

اکتساب (اسم)
attainment, acquisition, inception

مالکیت (اسم)
acquisition, ownership, possession, proprietorship

حصول (اسم)
reach, gain, attainment, acquisition, recovery, procuration

استفاده (اسم)
gain, acquisition, use, usage, utilization, application, benefit, avail, beneficiary

تخصصی

[حسابداری] تحصیل
[برق و الکترونیک] اکتساب
[صنعت] کسب کردن، فراگرفتن، استفاده
[حقوق] اکتساب، تحصیل، تملک، تصاحب، خرید، مال (به دست آمده)
[روانپزشکی] بطورکلی، به معنی کسب کردن، به دست آوردن و نظایر آن ها است و از این لحاظ معادل نارسایی برای اصطلاح یادگیری است. از این نظر در اصطلاح عملیاتی به عنوان تغییر در میزان واکنش تعریف شده و بطور مشخص در اشاره به آن بخش از فرآیند یادگیری بکار می رود که ضمن آن افزایش قابل ملاحظه در میزان پاسخدهی پیدا شده و تغییر بارزتر بوده است.

انگلیسی به انگلیسی

• act of acquiring; purchase, something acquired or obtained
an acquisition is something that you have obtained.
the acquisition of something is the process of getting it or being given it.
the acquisition of a skill or habit is the process of learning it or developing it.

پیشنهاد کاربران

تحصیل، خرید
اکتساب، کسب ( علم، قدرت، ثروت )
[حقوق]۱. تحصیل؛ کسب؛ تملیک؛ به دست آوردن و تحت تملک درآوردن اموال مشهود یا نامشهود، ۲. کسب؛ تحصیل؛ به دست آوردن مهارت یا دانش معین؛ ۳. تملیک شرکت؛ تملیک سهام؛ خرید کل سهام و مستحیل کردن یک شرکت در شرکت دیگر. این اصطلاح گاهی با �merger� یعنی ادغام دو شرکت �در هم دیگر� و نه �انحلال یکی در دیگری� اشتباه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

[کنترل خودکار] جمع آوری؛ مثال: data acquisition card به معنی کارت یا مدار جمع آوری داده است که سیگنال های ایجاد شده در حسگر یا فرستاده شده توسط تقویت کننده ی سیگنال ( signal conditioner ) را پردازش و به فرمان های از پیش تعیین شده اعمال می کند.

مالکیت یک معامله مالی است که در آن یک شرکت شرکت دیگری را خریداری می کند. خریدها می توانند توسط شرکت خریدار، شرکت هدف یا شخص ثالث انجام شود.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
ادغام
ادغام به معنی خرید یک شرکت دیگر به واسطه خرید سهام کنترلی آن است.
حیازت
The act or process of acquiring or obtaining something, usually in terms of gaining ownership or possession.
تحصیل یا خرید شرکتی دیگر
acquisition & Merger تحصیل یا ترکیب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : acquire
اسم ( noun ) : acquisition / acquisitiveness
صفت ( adjective ) : acquisitive
قید ( adverb ) : _
رسیدن
فراگیری ( با یادگیری فرق داره )
یادگیری ممکنه از یادتون بره ولی فراگیری به صورت طولانی و دائمیه
مثلا کلاس هایی که میرین یادگیریه که بخشیشون که در قسمت ناخوداگاه ذهنتون میمونه به صورت دائمی میشه فراگیری
در روانشناسی
اکتساب
کسب اطلاعات تازه از مشاهدات
ترجمه دکتر علی اکبر سیف
تحت مالکیت درآوردن
تملک
acquisition ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: دراختیارگیری
تعریف: فرایند دستیابی به تجهیزات و خدمات موردنیاز پروژه ازطریق خرید یا اجاره
داده برداری
چیدمان
( هر دو از مصوبات فرهنگستان زبان فارسی )
مجموعه سازی
فراگیری , کسب ؛ خرید ( برای کلکسیون )
# Language acquisition
# Acquisition of knowledge is synonymous with reduction of ignorance
# His latest acquisition is a racehorse
# The museum's latest acquisition is a four‑million‑dollar sculpture
اکتساب
فراگیری
پی بردن
مالکیت
حصول
اکتساب
تملک
1 ) If the acquisition proceeds, a general offer for the company's shares may be anticipated
اگه فرآیند تملک ادامه پیدا کنه، ممکن پیشنهاد کلی خرید اون شرکت پیش از موعد و جلو انداخته بشه

...
[مشاهده متن کامل]

2 ) The company plans to raise cash for the acquisition through an open offer of 30 million new shares

پیش خرید
جذب کننده چیزی
multiple acquisitions
جاذب های چند تایی
ماحصل
Sun acquisition, Earth acquisition, science target acquisition معنی جمع آوری اطلاعات خورشیدی / زمینی / هدف علمی
تملکات
هدف یابی ( در مخابرات لیزری )
تحصیل، خرید، قبضه مالکیت، تصاحب
تحصیل، خرید، تصاحب، قبضه مالکیت
فرایند یادگیری
فرایند کسب علم و مهارت
تصاحب
توفیق
تحصیل دارایی
ادغام - ادغام کردن ( در مورد شرکت ها )
A purchase of one company by another
خرید یک شرکت توسط شرکت دیگر
‘there were many acquisitions among travel agents’
تعداد زیادی ادغام در نمایندگی های مسافرتی صورت پذیرفت
...
[مشاهده متن کامل]

‘the company intends to grow within itself rather than by acquisition’
شرکت تمایل به رشد توسط خودش را نسبت به ادغام ترجیح می دهد.

تصرف زمین land acquisition
یادگیری
دستآورد
جمع آوری
دستاورد
دریافت ، دستیابی ، گرفت
گردآوری
واحد تأمین برنامه در تلویزیون
اکتساب، حاکمیت
استحصال، کسب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس