acclimation


خوگرفتگی، سازش، اعتیاد به اب وهوای تازه

جمله های نمونه

1. Acclimation is the non-heritable modification of characters caused by exposure of organisms to environmental changes.
[ترجمه گوگل]سازگاری تغییر غیرقابل ارثی شخصیت ها است که در اثر قرار گرفتن موجودات در معرض تغییرات محیطی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Acclimation تغییر غیر ارثی شخصیت های ناشی از قرار گرفتن ارگانیسم ها برای تغییرات محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Strain after heat acclimation, can be used for high temperature and pelleting.
[ترجمه گوگل]کرنش پس از سازگاری با حرارت، می تواند برای دمای بالا و گلوله سازی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]آن را با استفاده از acclimation heat برای دماهای بالا و pelleting به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The process is called heat acclimation and is routinely seen in athletes training in hot weather.
[ترجمه گوگل]این فرآیند سازگاری با گرما نامیده می شود و به طور معمول در ورزشکارانی که در هوای گرم تمرین می کنند دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند heat نامیده می شود و به طور معمول در آموزش ورزش کاران در هوای گرم دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Here are some tips help better acclimation.
[ترجمه گوگل]در اینجا چند نکته وجود دارد که به سازگاری بهتر کمک می کند
[ترجمه ترگمان]در زیر توصیه هایی آورده شده است که به بهتر شدن بهتر کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A respiration rate compensation throught thermal acclimation is demonstrated by E.
[ترجمه گوگل]جبران سرعت تنفس از طریق سازگاری حرارتی توسط E نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]میزان تنفس، جبران حرارتی throught توسط E نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Essentially, heat acclimation decreases the effects of dehydration on the body -- a primary risk factor for heat illnesses.
[ترجمه گوگل]اساسا، سازگاری با گرما اثرات کم آبی بدن را کاهش می دهد - یک عامل خطر اولیه برای بیماری های گرما
[ترجمه ترگمان]اساسا، acclimation گرما، اثرات of بر بدن را کاهش می دهد - - عامل خطر اولیه برای بیماری های حرارتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The incipient lethal temperature are shifted upward by acclimation to warmer temperature.
[ترجمه گوگل]دمای کشنده اولیه با سازگاری به دمای گرمتر به سمت بالا تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]دمای کشنده به سمت بالا توسط acclimation تا دمای گرم تر منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the acclimation, the removals of BAA and COD reach 90 % and 50 %, respectively.
[ترجمه گوگل]پس از سازگاری، حذف BAA و COD به ترتیب به 90 و 50 درصد می رسد
[ترجمه ترگمان]پس از the، the of و COD به ترتیب به ۹۰ % و ۵۰ % رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. METHODS: Sprague - Dawley rats received food and water ad libitum in 1 week of acclimation.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها: موش های صحرایی Sprague - Dawley در 1 هفته سازگاری، غذا و آب را به طور آزاد دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]روش ها: Sprague - Dawley موش های صحرایی در ۱ هفته of غذایی و آب را دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is thus concluded that IBAT played an important but not absolutely essential role in acclimation.
[ترجمه گوگل]بنابراین نتیجه گیری می شود که IBAT نقش مهم اما نه کاملاً اساسی در سازگاری ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این نتیجه گیری به این نتیجه رسید که IBAT نقش مهمی در ایفا کردن ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lumbago, arthritis myasthenia, limb numbness, pains induced by acclimation and rheumatism, ostocope and arthritis, etc.
[ترجمه گوگل]کمر، آرتریت میاستنی، بی حسی اندام، دردهای ناشی از عادت و روماتیسم، استوکوپ و آرتریت و غیره
[ترجمه ترگمان]lumbago، آرتروز، بی حسی limb، درده ای ناشی از acclimation و روماتیسم، ورم مفاصل، ورم مفاصل و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The salinity tolerance range of this copepod extended effectively acclimation, and display its potential distribution area.
[ترجمه گوگل]دامنه تحمل به شوری این غلاف به طور موثر سازگاری را گسترش داد و منطقه توزیع بالقوه آن را نشان داد
[ترجمه ترگمان]محدوده تحمل شوری این copepod به طور موثر acclimation را گسترش داده و منطقه توزیع پتانسیل آن را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. wheat ( beiyi suyin lumai 2 jinchun 9 ) were treated by means of vernalization, devernalization, cold acclimation.
[ترجمه گوگل]گندم (beiyi suyin lumai 2 jinchun 9) با استفاده از بهاره‌سازی، علف‌کشی، سازگاری به سرما تیمار شدند
[ترجمه ترگمان]گندم (beiyi suyin lumai ۲ jinchun ۹)به وسیله of، devernalization، acclimation سرد درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective The gene expression was studied to investigate the molecular mechanism of heat acclimation.
[ترجمه گوگل]هدف: بیان ژن برای بررسی مکانیسم مولکولی سازگاری با گرما مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هدف بیان ژن مورد مطالعه قرار گرفت تا مکانیزم مولکولی of گرمایی را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] اقلیم پذیری ،اعتیاد به آب و هوای جدید،سازش، بوم پذیری سازش خوگرفتن و عادت کردن به آب و هوای غیرعادی

انگلیسی به انگلیسی

• adaption, process of becoming accustomed, adjustment

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : acclimate / acclimatize
✅️ اسم ( noun ) : acclimation / acclimatization
✅️ صفت ( adjective ) : acclimatory
✅️ قید ( adverb ) : _
Acclimation به معنای سازگاری طبیعی
Acclimatization به معنای سازگاری در شرایط آزمایشگاهی شبیه سازی شده
acclimation ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: خوگیری
تعریف: تنظیم کاراندام شناختی بدن جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون
سازگارکردن بامحیط - سازگاری
سازگاری غیر قابل توازن

بپرس