دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف ش - صفحه 136
شکم ور
شکم کوچک
شکمبه
شکمچه
شکمه
شکمو
شکمی
شکن
شکن دار
شکن در شکن
شکن شکن
شکن گیر
شکن ناک
شکن کاری
شکنان
شکنب
شکنبا
شکنبه
شکنج
شکنجه
شکنجه نمودن
شکنجه کردن
شکنجه کش
شکنجی
شکنجیدن
شکند
شکنده کام
شکنندگی
شکننده
شکنه
شکنوان
شکنی
شکنیدن
شکه
شکهان
شکهیدن
شکو
شکوا
شکواء
شکوات
شکوانامه
شکوب
شکوثاء
شکوثی
شکوخ
شکوخانیدن
شکوخندگی
شکوخنده
شکوخه
شکوخیدگی
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141