دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف ز - صفحه 35
زخیخ
زخیدن
زخیر
زخیره
زخیف
زد
زد و بست
زد و بند
زد و بند چی
زد و خورد
زد و خورد کردن
زد و گیر
زدا
زدا کردن
زدای
زدایانیدن
زدایش
زدایشگر
زدایندگی
زداینده
زدایه
زدایی
زداییدن
زداییدنی
زداییده
زدب
زدبر
زدر
زدع
زدق
زدگان
زدگی
زدن
زدنی
زده
زده شدن
زده لو
زدو
زدوار
زدودگی
زدودن
زدودنی
زدوده
زدونتن
زر
زر ازده
زر افسر
زر الو
زر امیری
زر انداز
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40