خون شیشهخون عمل کردنخون فرمودنخون فروشخون فشانخون فشاندنخون فشانیخون قربانخون گرفتارخون گرفتگیخون گرفتنخون گرفتهخون گرمخون گرمیخون گریستنخون گریهخون گریه کردنخون گشادنخون گیرخون مردگیخون مردنخون مردهخون میزخون میزیخون ناحقخون ناموسخون نداشتنخون نشاندنخون نشستنخون نفاسخون نوشیدنخون کبوترخون کردنخون کسی را خریخون کشیدنخون کشیدهخونابخوناب چشیدنخونابهخونابه اشامخونابه بارخونابه ریزخونانخونبارانخونبها دادنخونبها ستدنخونجخونجانخونجانیخونجده