وارون و اویختهوارون و واژگونوارکاواریسواژ ه ای برای بیان دردواژگونواژگون و کله پاواژهواژه ارزوواژه استلزامواژه ای برای بیان بیزاری از چیزیواژه ای برای بیان درد یا شگفتیواژه ای برای شگفتیواژه ای فارسی به معنی گونه و رده است و در تقسیم بندی های جانور شناسی معادل جنس به کار می رودواژه بیزاریواژه پرسشواژه تردیدواژه ترساندنواژه تمجیدواژه توضیح کلامواژه شــرطواژه شگفتیواژه فقدانواژه همراهیواژه و کلمهواسطهواسطه خرید و فروشواسطه گر در معاملات تجاریواسطه گر در معاملهواشامهواشکواشیواضحواضح و اشکارواضح و نمایانواضح یا اشکاراواضع المانی کمونیسم جدیدواضع تئوری بنیاد انواعواضع زبان تازیواضع مذهب تائوتی در چینوافروافیواقع شدنواقع شدن امریواقع گراواقع گراییواقعهواقعه و رویدادواقفواقی یا واقی