⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
سریال
/seriyAl/
مترادف سریال
: مجموعه، مجموعه دنباله دار، پشت سرهم، متوالی، مسلسل، پاورقی | مسلسل، پی درپی، مجموعه تلویزیونی، مجموعه دنباله دار، زنجیره
برابر پارسی
: زنجیره
فرهنگ فارسی
سریال
مسلسل، پیاپی، ج ئ بجزئ، داستان دنباله دار
( صفت ) مطلبی که جزئ به جزئ انتشار یابد مسلسل .
فرهنگ معین
سریال
(س ) [ فر. ] (ص .) آن چه مجموعه ای را بسازد یا متعلق به مجموعه ای باشد، زنجیره (فره )، پشت سر هم، مسلسل، به صورت سری .
فرهنگ فارسی عمید
سریال
مجموعه ای که جزءبه جزء عرضه شود.
پیشنهاد کاربران
شهریار آریابد
واژه " پیمند" پارسی از واژه " پی " به معنای بن ، ریشه و دنباله که با افزودن پسوند " مند " ساخته شده به جای " سریال " با همان معنا پیشنهاد می گردد .
علی سیریزی
به اردو و پشتو ، سیریز می شود.
معنی یا پیشنهاد شما
واژه
نام شما
رایانامه
معنی یا پیشنهاد شما
نام نویسی
|
ورود