⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
سلطه
/solte/
مترادف سلطه
: استیلا، تسلط، چیرگی، سیطره، غلبه، قدرت، قوت، ملک، پادشاهی، فرمانروایی
برابر پارسی
: چیرگی، فرمانروایی
جدول کلمات
سلطه
سیطره
مترجم پرفروش ترین کتاب سال 86 با موضوع سیاسی | به نام «انتخاب سلطه یا رهبری» به قلم«زبیگنو برژینسکی»
امیرحسین نوروزی
نظام سرمایه داری پیشرفته مبتنی بر بسط نفوذ و سلطه کشوری بر کشورهای دیگر
امپریالیسم
سرزمین تحت سلطه
سرزمین تحت سلطه
پیشنهاد کاربران
رزا امیری
سیطره
مهدی پناهی پور
چیره مندی، چیرگی
سلفش بوی
غلبه کردن
ساینا ابراهیمی
تهاجم رژیم بعثی
علی باقری
سلطه:[اصطلاح حقوق] عبارتست از اختيار قانوني شخص بر اشياء يا اموال يا اشخاص ديگر.
حمیدرضا دادگر_فریمان
استیلا، تسلط، چیرگی، سیطره، غلبه، قدرت، قوت، ملک، پادشاهی، فرمانروایی
معنی یا پیشنهاد شما
واژه
نام شما
رایانامه
معنی یا پیشنهاد شما
نام نویسی
|
ورود