صد البتهصد برابر کردنصد پیوندصد تا چاقو بسازه یکیش دسته ندارهصد ترکیصد تومانیصد تومن میدمصد جهدصد چاقو بسازه یکیش دسته ندارهصد چندانصد خرمنصد خروصد در صدصد در علم فیزیکصد دستانصد دفعهصد دینارصد دینار داده ام فینش را هم من بکنمصد زبانصد سال به این سالهاصد سال سیاهصد سال گدایی کرد اما شب جمعه را نمیداندصد سال یک بارصد گیاهصد متر مربعصد مرتبهصد من یک غازصد هنگ متجاوزصد و پنجاه سال یک بارصد و دوصد و یکصداصدا بردارصدا دارصدا زدنصدا زنندهصدا نغمهصدا و اواصدا و سیماصدا و سیمای بوشهرصدا و سیمای خراسان شمالیصدا و سیمای قزوینصدا و سیمای گلستانصدا و سیمای همدانصدا و نداصدااستریوصدابازیگرصدابرصدابرداریصدابیزاری