گرسنمهگرسنهگرسنه بودنگرسنه خوابیدنگرسنه خودمونیگرسنهاندنگرسنهیدنگرسیوگرسیوزگرسیوز پسر پشنگگرشاگرشاسبگرشاسب نامهگرشاسپگرشاسپ نامهگرشاهگرشینگرفتگرفتارگرفتار امدنگرفتار بودنگرفتار بیماریگرفتار چیزی بودنگرفتار شدنگرفتار مخمصه کردنگرفتار و دچار دردسرگرفتار و درماندهگرفتار و مبتلاگرفتار کردنگرفتاریگرفتاری هاگرفتاری و تنگیگرفتاری و سختیگرفتاری و مخمصهگرفتگارگرفتگیگرفتگی بینیگرفتگی زبانگرفتگی عضلاتگرفتگی عضلهگرفتگی عظلاتگرفتگی گردنگرفتگی گلوگرفتگی لولهگرفتمگرفتنگرفتن اعترافگرفتن اه کسی کسی راگرفتن پول از کسی با مکر و حیلهگرفتن تب