پشت جبههپشت چشم امدنپشت چشم سنگین شدنپشت چشم نازک کردنپشت چشم کسی باز ماندنپشت چشمان اوپشت چهارمپشت چیزی گذاشتنپشت خاکپشت خاک اندازپشت خفتنپشت خمانپشت خمیدنپشت خمیدهپشت دار جملهپشت در پشتپشت در سبزپشت در ماندنپشت درب علیاپشت دربنپشت درهای بستهپشت دریپشت دستپشت دست خائیدنپشت دست خود را داغ کردنپشت دست خود زدنپشت دست داغ کردنپشت دست را داغ کردنپشت دست زدنپشت دست گزیدنپشت دست کندنپشت دستی زدنپشت دفاعپشت دو تاپشت دوتا داشتنپشت دوتا کردنپشت راست کردنپشت روپشت زمینپشت زهارپشت زینپشت سرپشت سر امام جماعت نماز خواندنپشت سر بقیه امدنپشت سر خود داشتنپشت سر را نگاه کردنپشت سر مرده حرف نزنپشت سر مرده دروغ می گویندپشت سر نهادپشت سر نهادن