فراهم اوردنفراهم اوردن زمینهفراهم اورده بودفراهم ساختنفراهم شدنفراهم گرفتن اطراف چیزی رافراهم گرفتن خود رافراهم نهادنفراهم نهادهفراهم و مهیافراهم کردنفراهم کردن زمینهفراهم کندفراهم کنندهفراهم کننده امکاناتفراهمگرفراهمی زیستیفراهمیدنفراهنجارفراهنجارسازیفراهنگفراهکفراهیفراهیختنفراهیمفراهینفراواقع گراییفراوانفراوان بودنفراوان سخنفراوان شدنفراوان شکیبفراوان گردیدنفراوان نعمتفراوان هنرفراوان و بسیارفراوانترین کانی اهنفراوانیفراوانی اسمفراوانی تجمعیفراوانی تراکمیفراوانی ریاضیفراوانی عنصرهای شیمیاییفراوانی مطلقفراوانی نعمتفراوانی و بسیارفراوانی وخوشیفراوخشتنفراوخشیدنفراور