عیاری بر عدل نمودنعیاری به عدل نمودنعیاشعیاشیعیاشی و خوشگذرانیعیاضعیاض بن عاشورعیالعیال دارعیال وار یا عیال مندعیالمندعیالوارعیالوار بودنعیانعیان شدنعیاناعیبعیب اوردنعیب جستنعیب جوعیب جوییعیب شویعیب گرفتنعیب گزارعیب گیرعیب نداردعیب هاعیب و ارعیب و ایرادعیب و عارعیب و نقصعیب و ننگعیب کاویعیب کردنعیب کردن ازکسیعیب یابیعیبگویعیبناکعیبناکیعیبهعیبه عیبعیبوعصیانعیبیعیبی ندارهعیتا جبلعیتاتعیتیتعیثعیدعید اذری