زیر سر گذاشتنزیر سر کسی بلند بودنزیر سر کسی بلند شدنزیر سر کسی بودنزیر سرایزیر سرش بلند بودنزیر سرش بلند شدهزیر سقف دودیزیر سلطه بردنزیر سوارزیر سوال بردنزیر سوال رفتنزیر سیاهی بودن داغزیر سیبیلی در کردنزیر شال کسی را قرص کردنزیر شال کسی قرص شدنزیر شلوارزیر شلواریزیر شکن خاکورززیر صفر مرزیزیر طاقزیر طلب کسی زدنزیر علم کسی سینه زدنزیر غربالیزیر غلیانیزیر فر کلاه کسی بودن چیزیزیر فرمانزیر فصلزیر فنجانیزیر قابلمه ایزیر قرانیزیر قطعهزیر قلم اوردنزیر قلم داشتنزیر قلم گرفتنزیر قلیانیزیر قول خود زدنزیر قول زدنزیر قیمتزیر گاری رفتنزیر گانهزیر گذاشتن کسی رازیر گرفتنزیر گرفتن کسی یا چیزی رازیر گلدانیزیر گلوییزیر گنبد کبودزیر گوشزیر گوش کسی بودنزیر گوش کسی زدن