زدنی نارفیقزده بودن ناف کسی یا چیزی بر صفتی یا کاریزده دارزده شدنزدوزدودزدودگی زنگ از فلزاتزدودنزدودن گرد و غبارزدودنیزدودهزدوده بودزدوده شدنزدونزدوندنزدونیدنزدیزدی به خالزدی تو خالزدی ضربتی ضربتی نوش کنزدیکزرزر ازمعدن به کان کندن برایدزر اصلزر الوزر انباریزر انبانیزر اندودهزر اومدی قرمه سبزیزر بارزر بر سر پولاد نهی نرم شودزر بر سکه رساندنزر به اتش زدنزر به جهنم بردزر به سنگ سیاه کشیدنزر به معدن بردنزر به نام کسی زدنزر به نام کسی ساختنزر به کان بردنزر بهبهانیزر بی امیغزر پازر پارهزر پاک عیارزر پختهزر پرانزر پیش زر می رودزر تازهزر ترزر تمام عیار