در گمان انداختندر گور گذاشتندر گوش داشتندر گوش کردندر گوش کسی چیزی دمیدندر گوش کسی یاسین خواندندر گوشه و کناردر گوشی حرف زدندر گیر و دار چیزی بودندر لاک خود فرو رفتندر لاک دفاعی خود فرو رفتندر لباس شدندر لباسی خیره کنندهدر لحظه زندگی کندر لفافه پیچیدندر لفافه حرف زدندر لفافه سخن گفتندر لفافه گفتندر ماتم نشستندر ماشین رودر مثل جای مناقشه نیستدر مثل خســیس پس نمی دهددر مثل دیوارش بلند استدر مثل طلاستدر مثل مناقشه نیستدر مثل موش دارددر مثل هیچ کارهدر مجموعدر محاصرهدر محظور ماندندر محل نامناسبدر محله کوران چه سوددر محوشدگیدر مخالفت بادر مخمصه افتادندر مخمصه انداختندر مخمصه بودندر مدتدر مدت زمان کوتاهیدر مدت سه سالدر مدت معلومدر مدت کوتاهیدر مدرسه میخواننددر مرتبه دومدر مرحله ابتداییدر مرخصی بودندر مسلخ عشقدر مسیردر مسیر زاینده روددر مصاحبت با