در قرن شانزدهم انگلستان را اداره میکردنددر قلم امدندر قلم گرفتندر قلم نسخ کشیدندر قلمرو احساساتدر قلک ذهنش جمع شده بوددر قوطی هیچ عطاری یافت نشدندر قید حیاتدر گاوردر گذردر گذرمدر گذشتگاندر گذشته به معنی مهر یا علامت تجاری بوده استدر گذشته مسئول برقراری نظم بوددر گراندر گرد کسی رسیدندر گردن گرفتندر گردن نهادندر گردن کسی خون کسی گشتندر گرماگرمدر گرمای شبدر گریختمدر گشاد افتادندر گشتن دوردر گل یا خمیر گرفتندر گلالهدر گلستانهدر گلو شکستندر گمان انداختندر گور گذاشتندر گوش داشتندر گوش کردندر گوش کسی چیزی دمیدندر گوش کسی یاسین خواندندر گوشه و کناردر گوشی حرف زدندر گیر و دار چیزی بودندر لاک خود فرو رفتندر لاک دفاعی خود فرو رفتندر لباس شدندر لباسی خیره کنندهدر لحظه زندگی کندر لفافه پیچیدندر لفافه حرف زدندر لفافه سخن گفتندر لفافه گفتندر ماتم نشستندر ماشین رودر مثل جای مناقشه نیستدر مثل خســیس پس نمی دهد