در روزهای قدیمدر روی افتادندر روی درافتادندر روی کسی اوردندر روی کسی خندیدندر روی کسی گفتندر روی کشیدندر رکاب چیزی بودندر رکاب رای کسی امدندر رکاب کسی بودندر زبان اشوری به معنی ملکه استدر زبان اشوری به ملکه استدر زبان افتادن و در زبانها افتادندر زبان امدندر زبان امدنیدر زبان انداختندر زبان گرفتندر زبان نگنجیدندر زحیردر زحیر افکندندر زدندر زماندر زمان مناسبدر زمان های پیشدر زمرهدر زمره چیزی بودندر زمره چیزی قرار گرفتندر زمستاندر زمستان می بارددر زمستان می سوزاننددر زمین دیدندر زمین کشاورزی محصول می کاریمدر زنجیردر زنجیر کشیدندر زنداندر زنده گی ام با افتخار پشتم گرم بودهدر زنهار کسی بودندر زورخانه به کسی می گویند که سالمندتر و ازمود ه تر از ورزشکاران دیگر باشددر زیان افکندندر زیردر ساحل ایستادن کشتیدر ساختندر سال های اتیدر سال های پیش رودر سانفرانسیسکو چه می کنیدر سایه سرودر سایه ماهدر ستایش نامادریدر ستم اباد زبان نهادندر سر افتادن