در امدن گند کاریدر امدهدر امدی بر انتخابات اصلحدر امری اندیشیدندر امکان امدندر امکان گنجیدندر امیختهدر ان بپیچنددر ان حدوددر ان خصوصدر ان دمدر ان سوی رو یا جلودر ان صورتدر ان مورددر ان موقعدر ان هنگامدر ان واحددر انتظاردر انتظار بودندر انتظار تاریکی در انتظار روشناییدر انتظار داشتندر انتظار گودودر انتظار کسی سوختندر انتظار یک قهرماندر انتهای شبدر انجادر انجا شوخ از تن بزداییمدر انجامدر انجام دادن این کاردر اندشتدر انظار عمومیدر انگیزشدر انوقتدر اهنگ کاری بودندر او باخچه گاندر اوایلدر اوجدر اوردن پولدر اوردن تقلیددر اوردن سر خودکاردر اوردنی از روزگاردر اولدر اولویتدر اولویت قرار دادندر اویختهدر اکثر موارددر ایبیزا یک قرص خوردمدر ایددر ایران هم چهل سال پیش انقلابی شد به نام مستضعفاندر ایستادن