دود ابگینه گراندود از سر برخاستندود از کله کسی برخاستندود از کنده برمی خیزددود از کنده بلند می شوددود اسلحهدود برانگیختندود براوردندود براوردن یا انگیختن از دوده یا دودماندود برکردندود به سر یا بر سر کسی رفتندود به سرداشتندود بیرون زدندود تیرهدود جگردود چراغدود چراغ خوردندود چراغ خوردهدود چیزی به چشم کسی رفتندود خوردهدود دادن سبیل کسیدود دروندود دلدود دل خالی کردندود دل گرفتندود دمدود دماغدود رزیدود رفتندود رنگین برکردن صبحدود سوی نکویان روددود سیاهدود شدن و به هوا رفتندود شده رفته هوادود ضبابدود عوددود گرفتهدود مشعلدود مشعل خوردندود مهدود نازکدود ناکدود هوا شدندود و دم داشتندود و گرددود کردندود کشیدندود کلفتدودادوداخ