دم بارددم باریکدم بازپسیندم بازدادندم بالا دادن دیگدم بتله دادندم بختدم بخت بودندم بر افراشتهدم بر دم اوفتادندم بر زدندم بر لب اوردندم بر نیاوردندم بر هم زدندم بر کسی شمردندم برافکندندم برامدندم برامدن از جانور یا کسیدم برانداختندم براوردندم براوردن با کسیدم براوردن چشمه خورشیددم برداشتندم برزدن ازگفتاردم برزدن سپیدیدم برسهدم برگرفتندم برنیامدن از جانور یا کسیدم بریدهدم بشکنکدم به تله دادندم به تله ندادندم به تودم به خم یا خمره زدندم به خمره زدندم به خود کردندم به دست دادندم به دقیقهدم به دمدم به ساعتدم به شمار اوفتادندم به گفتار زدندم بی منتهادم پر کسی رفتندم پهندم تا سردم تسلیمدم توی پا گرفتندم توی تاقچه گذاشتندم تیره زدن