دل دور داشتن از چیزیدل دوزدل دونیمدل دونیم ماندندل دونیم کردندل را اب کردندل را از کین شستندل را بشرم اوردندل راست داشتن با کسیدل راضی نشدندل راه ندادندل ربودندل رحمدل رحم شدندل رفیندل رمیدن ازدل رمیدهدل روزدل ریش شدندل ریش کردندل زدندل زدهدل زفتدل زمیندل زندهدل زنشدل زنهدل زهره خون بودندل زیر اتش بودندل ژیندل سبکدل سبک کردندل سپاریدل سپردندل سپردن به دیودل سپردن به غمدل سپردن به گفت یا گفته یا گفتار کسیدل سپردهدل سپیدل سر یدل سرگشتهدل سفره کردندل سنگدل سنگیندل سنگین و دل سبکدل سوختندل سوختن برکسیدل سوزاندندل سوزهدل سیاه