دل فرمودندل فرو ریختندل فرو شستندل فرو گیردل فروریختندل فگاردل فکاردل قائمیدل قرصدل قرصیدل قرصی دادندل قوی داشتندل گپدل گران داشتندل گران کردن بر کسیدل گرفتگیدل گرفتندل گرم کردن با کسیدل گرو کردن در جاییدل گروبودن در دست کسیدل گسلدل گشاددل گم کردندل ماجدل مالشدل مالیشهدل ماندهدل مانگدل مجتریدل مداردل مردمدل مردهدل مشغولدل مشغول داشتندل مشغول شدندل مشغول گشتندل مشغول کردندل مشغولیدل مصاف بودن کسی رادل من هواتو کردهدل منهدل مومین بودندل میدادمدل ناپذیردل نازکدل نازکیدل ناشکیب شدندل ناگراندل نشین شدندل نگاه داشتن