دل پاره گشتندل پایین ریختندل پتکدل پردل پر از چیزی بودندل پر از خشم بودندل پر از درد بودندل پر از درد گشتندل پر از غم بودندل پر از غم کردندل پر از کیندل پر خون داشتندل پر داشتن از دست کسیدل پر زدندل پرخون داشتندل پرخونی از کسی داشتندل پرداختن به کسیدل پرداختن دل پرداختن از کسیدل پردازیدل پرداشتندل پرغریو شدندل پرهراس بودندل پریشدل پریشاندل پلیسکودل پوسیدهدل پویدل پیچهدل پیرودل پیش بیندل پیوستن در چیزیدل تباه شدندل ترکاندندل تنگ داشتندل ته دریا کردندل تهی شدندل تهی گشتن ازدل تهی کردندل تو دل نداشتندل تو دل کسی نبودندل تو ریختندل توی دل نبودندل توی دلش نبودندل جستندل جنگ بودن کسی رادل چرکیندل چرکین شدندل خائیدندل خالی داشتندل خالی شدن