دل اب شدن برای چیزیدل اب کردندل اباددل ارا یدل اراستندل اراستهدل اراسته شدندل اراسته گردیدن از چیزیدل ارام یافتندل ارامیدندل اراییدل از جا کنده شدندل از جان برداشتندل از جان شستندل از جای برامدندل از جای برخاستندل از جای بردندل از جای بیرون شدندل از جای رفتندل از جای شدندل از چیزی پر غم و دود کردندل از خود برداشتندل از دست دادندل از دست رفتندل از دست رفتهدل از راستی شکستندل از راه بردن کسی رادل از راه گوش بیرون شدندل از سر برداشتندل از عزا دراوردندل از مهر کسی برگسلیدندل از کار بردندل از کسی مانده بودندل از کف دادندل از کف دادهدل از کف رفتندل از کین دور داشتندل ازاددل ازاردل ازار شدندل ازار کردندل ازار کهنهدل ازدست دادهدل ازدست رفتهدل ازردهدل ازرده شدندل ازرده گشتندل ازکف افتادندل اسادل اسا شدن