دست کام دهیدست کجدست کرداردست کردندست کریمانهدست کژدست کسی از چیزی تنگ شدندست کسی افتادندست کسی امدندست کسی برای انتخاب باز بودندست کسی به دهانش رسیدندست کسی در کار بودندست کسی را از پشت بستندست کسی را بستندست کسی را بند کردندست کسی را به گرمی فشردندست کسی را پس زدندست کسی را تو پوست گردو گذاشتندست کسی را توی پوست گردو گذاشتندست کسی را توی حنا گذاشتندست کسی را خواندندست کسی را در پوست گردو گذاشتندست کسی را کوتاه کردندست کسی رو شدندست کسی زیر ساطور کسی قرار گرفتندست کشت خویمهدست کشیدست کشی کردندست کشیدندست کشیدن ازدست کشیدن از کاردست کفچه کردندست کلیمدست کمدست کم از فلان نداشتندست کم گرفتندست کم گرفتن کسی یا چیزی رادست کم گرفته شدندست کمالدست کمر کردندست کندست کوتاهدست کوتاه امدندست کوتاه داشتندست کوتاه شدندست کوتاه کردندست کوتاه کردن از مال کسیدست یابددست یابی به چیزیدست یابی متربی به مراتبی از قرب الی الله ٫ خلافت الهی ٫ عبودیت خدا و حیات طیبه