دست به خارج داشتندست به خایهدست به خدا برداشتندست به خون الودندست به خون خضاب کردندست به خون شستندست به خون یازیدندست به داروی فراموشی کشیدندست به داماندست به دامان دادندست به دامان شدندست به دامان کسی دراویختندست به دامان کسی رسیدندست به دامان کسی شدندست به دامان کسی نرسیدندست به دامن شدندست به دامن کسی شدندست به دامن یا دامان کسی شدندست به دستدست به دست امدن چیزیدست به دست بردن یا رسیدندست به دست پیوند کردندست به دست دادندست به دست رسیدندست به دست رفتندست به دست سپرده استدست به دست سودندست به دست گرفتندست به دست گشتندست به دست مالیدندست به دست هم دادندست به دست کردندست به دستکدست به دعا برداشتندست به دعا زدندست به دلدست به دل کسی زدندست به دل کسی گذاشتندست به دلال دادندست به دنبک هر کسی بزنی صدا می دهددست به دنداندست به دندان بردندست به دندان شدندست به دندان گرفتندست به دندان گزیدندست به دندان کندندست به دهان رسیدندست به دهان یا دهن بودندست به دهندست به دهن رسیدن