درخور بودندرخور پایهدرخور تحسین بودندرخور تندرخور تواناییدرخور توجهدرخور شاهدرخور شدندرخور نیازدرخور همدرخور و سزاواردرخور و لایقدرخور و مناسب چیزی بودندرخوراییدرخورددرخورندهدرخوریدرخوست derkhustدرخونگاهدرخیزدرددرد ارجاعیدرد ازمایدرد استخوان شکندرد امدندرد باطندرد بجان رسیدندرد بخروار اید و بمنقال روددرد برچیدندرد بند پایدرد به هنگام بلعدرد بی دردیدرد بی درماندرد پایدرد پنهاندرد تندرد جگردرد چشمدرد چیزی یا کسی خوردندرد حملدرد خندهدرد داشتندرد در تن کسی افتادندرد در جانوراندرد درددرد دلدرد دل به جان رسیدندرد دل پیش کسی بردندرد دل کردندرد دل کردن با