دانشنامه آزاد کاربران با حرف ت - صفحه 3

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در دانشنامه آزاد کاربران با حرف ت - صفحه 3

تا اخر تا اخر باز کردن تا اخر دنیا تا اخرین نفس تا اطلاع بعدی تا اطلاع ثانوی تا الان تا امدن احمد تا اندازه ای تا اندازه ای که تا اون حد تا اون موقع تا این تاریخ تا این حد تا این زمان تا ببینیم تا برداشتن تا بلکه تا بن دندان مسلح تا به تا تا به حال تا به کی تا بوده تا بوده چنین بوده تا پای جان ایستادن تا پایان تا پایان تاریخ معین تا پایان عمر و زندگی تا پنچ دقیقه دیگر بمباران را شروع می کنیم تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم تا تاس بازی نرد تا تنور داغ است تا تنور داغه بچسبون تا تنور داغه نون رو بچسبون تا تنور گرم است باید نان را چسباند تا تو باشی تا توانی دلی به دست اور دل شکستن هنر نمی باشد تا ثریا تا جایی که تا جایی که من میدونم تا جایی که می دونم تا چند تا چی باشه تا حالا تا حالا این موقعیت برات پیش اومده تا حالا شده تا حد توانایی تا حد زیادی تا حد ممکن تا حدودی

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10