دانشنامه آزاد کاربران با حرف ت - صفحه 206

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در دانشنامه آزاد کاربران با حرف ت - صفحه 206

تو بگو تو بمیری تو به تنهایی تو به تو تو به خیر و من به سلامت تو بهترین در کار خودت هستی تو بهترین مادر دنیا هستی تو بهترین هستی تو بهترینی تو بودی چکار می کردی تو بوق زدن تو پاچم رفت تو پاچه کردن تو پای هم پیچیدن تو پای کسی پیچیدن تو پوست خود نگنجیدن تو پوست کسی افتادن تو تاریکی رقصیدن تو تنها نیستی تو جای من نیستی تو جلد کسی رفتن تو جوال رفتن با کسی تو جیباش شیپیش قاب میندازه تو چطور تو چقدر خری تو چی پیشنهاد می کنی تو حرف کسی دویدن تو حریف زوهان نمی شی تو حساب بودن تو حساب نبودن تو خرما می خور و خر میران تو خشت افتادن تو خط چیزی بودن تو خواب راه رفتن تو خوبی تو خود پیچیدن تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل تو خیلی خوبی تو خیلی نازی تو خیک کسی فرو رفتن تو دادن تو در تو تو در قاهره خواهی مرد تو دردسر افتادن تو دزد هستی من پلیس هستم تو دست و پا ریختن تو دعوا نان و حلوا خیرات نمی کنند تو دل برو تو دل شیر رفتن تو دل کسی رفتن

202 203 204 205 206 207 208 209 210 211