بیخ پیدا کردن کاربیخ پیدا کردن کاریبیخ چیزی را برکشیدنبیخ خربیخ خر کسی را چسبیدنبیخ درختبیخ دم هابیخ ریش کسی بستنبیخ ریش کسی ماندنبیخ ریواسبیخ زدن درد و غمبیخ زدهبیخ عمر کسی را کندنبیخ گرفتنبیخ گلوی کسی را گرفتنبیخ گور سیاهبیخ گوش کسیبیخ گوشش زرد استبیخ گوشیبیخ گیس ماندنبیخ مؤالفتبیخ نیلوفربیخ و بنبیخ و بن برافکندنبیخ و بن بکندنبیخ و بند کردنبیخ و بنیبیخ و بنیادبیخ و ریشهبیخ وجودبیخ کسی را برداشتنبیخ کسی را کندنبیخ کندنبیخ کول هابیختنبیختهبیخهبیخود شدنبیخود گرداندنبیخود نیست کهبیخود کردیبیخودمی کنه جراعت ندارهبیخودی کردنبیخویهبیخک جروقبیخکن کردنبیخیبیخی خیبیخیال شوبیخیال کسی شدن