بیچاقبیچلبیچهبیچولیبیچینبیحبیحان کحلان تمنع تمنا یا حجر کحلان یا کحلان کنونیبیحودهبیحوصله کردنبیخبیخ اوربیخ اور شدنبیخ بر شدنبیخ بردنبیخ به اب رسیدنبیخ پیدا کردن کاربیخ پیدا کردن کاریبیخ چیزی را برکشیدنبیخ خربیخ خر کسی را چسبیدنبیخ درختبیخ دم هابیخ ریش کسی بستنبیخ ریش کسی ماندنبیخ ریواسبیخ زدن درد و غمبیخ زدهبیخ عمر کسی را کندنبیخ گرفتنبیخ گلوی کسی را گرفتنبیخ گور سیاهبیخ گوش کسیبیخ گوشش زرد استبیخ گوشیبیخ گیس ماندنبیخ مؤالفتبیخ نیلوفربیخ و بنبیخ و بن برافکندنبیخ و بن بکندنبیخ و بند کردنبیخ و بنیبیخ و بنیادبیخ و ریشهبیخ وجودبیخ کسی را برداشتنبیخ کسی را کندنبیخ کندنبیخ کول هابیختن