به خاک سپردن یا درخاک نهادنبه خاک سیاه نشاندنبه خاک سیاه نشستنبه خاک و خون کشیدنبه خته وه ریبه خدابه خدا اعتماد کنبه خدا پیوستنبه خدا سپردنبه خدا قسمبه خدا می سپارمتبه خدا واگذارش کنبه خدایی ناشناختهبه خدمت ایستادنبه خدمت پیوستنبه خدمت درامدنبه خدمت کسی رسیدنبه خرج دادنبه خرج کسی نرفتنبه خردیبه خرکشیدنبه خرید رفتنبه خسیبه خشت افتادنبه خشخاش گذارندبه خشم امدبه خشم ایدبه خشم رفتنبه خشکی رسیدنبه خصوصبه خصوص و به ویژهبه خط سرنوشت بازگشتبه خط شدنبه خط کردنبه خطا رفتنبه خطر افتادنبه خطر انداختنبه خفقان افتادنبه خلاف طبعبه خمیر میزنندبه خندق بلا سرازیر کردنبه خنس و پنس افتادنبه خنس و فنس افتادنبه خواب اندر اوردنبه خواب رفتنبه خواب فرو رفتبه خواب کسی امدنبه خواری و زاریبه خواست خدابه خواست خود