دانشنامه آزاد کاربران با حرف ب - صفحه 276

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در دانشنامه آزاد کاربران با حرف ب - صفحه 276

به توفکرمیکنم به تک ایستادن به تکرار به تیپ و تاپ هم زدن به تیر زدن به تیش به تین به ثبت رساندن به ثبت رساندن در خواست به ثبت رساندن شکایت به ثمر رسیدن به ثمر نشستن به جا به جا اوردن به جا اوردن عهد به جا گذاشتن به جا مانده به جا نیاوردن به جاده خاکی یا جاده ی خاکی انداختن یا زدن به جاده زدن به جاش به جامهٔ کسی شدن به جان به جان امان دادن به جان امدن به جان خرید به جان خودم به جان رستن به جان رسیدن به جان هم افتادن به جان هم انداختن به جان کسی افتادن به جانب به جانشینی به جای به جای امدن به جای اوردن به جای اینکه به جای خود به جای گذاشتن به جای کسی ایستادن به جایش به جایی بردن به جایی خواندن به جایی رسیدن به جایی ریختن به جایی نرسیدن به جد به جدول زدن به جرات

272 273 274 275 276 277 278 279 280 281