به قدرت رسیدنبه قدریبه قدری کهبه قرار باز شدنبه قصدبه قطع رساندنبه قفابه قلاب اویختنبه قلاب زدنبه قلمبه قلم اوردنبه قهقرابه قهقرا رفتنبه قوت خود باقی استبه قوزک پای کسی نرسیدنبه قولبه قول خودتبه قول شاعر با مردم دانا نکوستبه قول معروفبه قولیبه قید ضمانتبه قید قرعهبه قیمتبه گا دادنبه گا رفتنبه گاز بردنبه گدای سامره ماندبه گربه گم کنندبه گرد او نمی رسیدبه گرد پاش نمی رسدبه گرد چیزی رسیدنبه گرد کسی نرسیدنبه گرددبه گردش درامدنبه گردش دراوردنبه گردن افتادنبه گردن گرفتنبه گردن کسی انداختنبه گردن کسی حق داشتنبه گرو دادنبه گرو کردنبه گریبه گزافبه گلبه گل اندودنبه گل زدنبه گل زدن کشتیبه گل فرو شدنبه گمان افکندنبه گمان من