باختریباختریانباختریسباختنباختن شرطباختن مهره عشقباختهباختیارباخچانباخدیباخردباخرزباخرزیباخزینهباخسهباخطلاطباخعباخهباخیبادباد اجلباد ازباد اسپنسرباد افزارباد افسوس دمیدنباد افشارباد الودباد انبانباد انبوهباد اندر سر بودنباد اورده را باد می بردباد اوسیباد بادیباد بروتباد برینباد بسیار گرمباد به استین انداختنباد به استین کسی کردنباد به پای یا گرد یا گرد پای کسی نرسیدنباد به پرچم کسی وزیدنباد به پشت کسی خوردنباد به چنبر بستنباد به غبغب انداختنباد به گرد او نمی رسیدباد به گرد پای او نمی رسدباد به گلو انداختنباد بهارباد بهاریباد بهمنباد پائیز