بر سر سنگ نشستنبر سر طعام نشستنبر سر نهادنبر سر و دل کسی بودنبر سر کاری رفتنبر سر کسی امدنبر سر کسی دواندنبر سر کسی راندنبر سر کسی رفتنبر سر کسی ریختنبر سر کسی زدنبر سر یا بسر کسی راندنبر سرشبر سریبر سریر سروری تکیه داشتنبر سیاوشانبر شدن اندیشهبر شده دولاببر شده گوهربر شرف زوال بودنبر شرمبر شقه کار بستنبر شورانیدنبر شوریدنبر شکستن کلاهبر شکفتن رخبر ضد راندنبر طاق نهادنبر طبق قاعدهبر طبق قوانینبر طبق مقرراتبر طرف کردن زنگ اینهبر طرف کردن مشکلاتبر عادتبر عرشه ی کشتیبر عقیده استوار بودنبر علیهبر عمومبر عهدهبر عهده گرفتبر عهده یبر فرازبر فراز اسمان هابر فراز و فرودبر فراز یخ نوشتنبر فرضبر فروزانبر فروزندهبر قاعده ای راندنبر قرار اصل