بخشنده قبیله طیبخشنده معروفبخشنده و بزرگواربخشنده و جوانمردبخشنده و سخیبخشنده و مهربان بودنبخشنده و کریمبخشهبخشهای ودابخشوبخشودگیبخشودنبخشودن بدهیبخشودن جرایمبخشوذگی جرایم دیرکرد بیمه اتومبیلبخشک زدنبخشکی شانسبخشیبخشی ا زا وستابخشی ازبخشی از اپارتمانبخشی از اسالمبخشی از اندام گیاهبخشی از پابخشی از پرچم گلبخشی از ترازوبخشی از چیزیبخشی از چیزی بودنبخشی از خانهبخشی از خمسبخشی از دستبخشی از دینامبخشی از رایانهبخشی از رودبخشی از روستابخشی از ریاضیاتبخشی از زرین دشت اســتان فارسبخشی از زمانبخشی از زورخانهبخشی از زورخانه که مرشد در ان قرار می گیردبخشی از سیرابیبخشی از سیستم فرمان که چرخها را به اکسل وصل می کندبخشی از سیستم گوارش نشخوارکنندگانبخشی از شبانه روزبخشی از شهر کرجبخشی از علم مکانیکبخشی از علوم نظامیبخشی از فلسفه ارسطوییبخشی از فلک البروجبخشی از فیلم