ابرنگ شاپابرنواخترابرهابره درابرهارت کینتسلابرهارد گینگرابرهامابرهای باران زاابروابرو ارجمندیابرو اعتبارابرو امدنابرو اوزکانابرو باختهابرو برابرو برای کسی را بردنابرو برای کسی را خر یدنابرو برای کسی نگذاشتنابرو برداشتنابرو بهم درکشیدنابرو پاچه بزیابرو تابیدن برابرو ترش کردنابرو تنگ کردنابرو در هم کشیدنابرو رفتهابرو ریختنابرو زدنابرو عمرابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیستابرو نازک کردنابرو های گره خوردهابرو و اعتبارابرو و حرمتابرو و حیثیتابرو و نیک نامیابرو وموهایی که برروی پیشانی هستند و ریشه ی انابرو کج کردنابرو کردنابرو کشیدنابرو ی کسی را خریدنابرواژهابروانابروبادیابروتابروت کردنابرودارابروداریابروریزیابروریزی کردن