تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Because

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشهور شدن Become famed Well - known

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به چالش کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برگرداندن توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیپ لاین همونی که طناب مخصوصی می بندن به کمرشون و روی یک طناب بلند که در ارتفاع بسته شده سر می خوردند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در پشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرار ملاقات گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی مرکز تفریحی در جنگل که می تواند شامل کلبه هایی برای استراحت رستوران و. . باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی را در انحصار داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرق automatic / automated ( اتوماتیک یا خودکار ) با Computerised ( کامپیوتری یا کامپیوتری شده ) در این هست که وقتی می گوییم سیستمی Computerised هست ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرق automatic / automated ( اتوماتیک یا خودکار ) با Computerised ( کامپیوتری یا کامپیوتری شده ) در این هست که وقتی می گوییم سیستمی Computerised هست ی ...

پیشنهاد
٢

هم راستا بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عصر تکنولوژی\ فناوری دوره تکنولوژی \ فناوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرق automatic / automated ( اتوماتیک یا خودکار ) با Computerised ( کامپیوتری یا کامپیوتری شده ) در این هست که وقتی می گوییم سیستمی Computerised هست ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

A wireless network is a computer network that uses wireless data connections between network nodes.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اینترنت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It's a noun کامپیوتری سیستم کامپیوتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Introduction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طالبی میوه ملون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سَمین به معنی :چاق و غرغرو ثَمین به معنی: گرانبها و با ارزش و گاهی به سنگ نسبت داده می شود ثمین یک اسم مذکر عربی هست که مونث آن معادل ثمینة است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مینا یعنی : نام پرنده نام گل نام لایه رویین دندان آبی ملایم آسمانی - آسمان وسیع و با آرامش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی میدان که نقش یک دایره را روی زمین می کشند یا میدان کوچکی که در مرکز یک مسیر قرار دارد و ماشین ها دور آن می چرخند این میدان محلی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یعنی جایی که هیچ نیروی جاذبه ای ندارد و اجسام آزادانه در اطراف حرکت می کنند. مثل: فضا

پیشنهاد
٢

نوعی کورس در آموزش های نظامی که مربوط به آموزش پرش از روی موانع و عبور از مناطقی با عرض کم و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی و ورزش سنگ کاغذ قیچی که امروزه به عنوان یک ورزش رسمی شناخته شده است این نام در UK استفاده می شود نام کامل آن : Rock paper scissors و نام دیگر آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی ورزش کلاسیک هست که از ترکیب شطرنج و بوکس ایجاد شده است بازیکنان ( 2نفر ) در یک راند ( دوره ) با هم رقابت بوکس دارند و بعد از 1 دقیقه در راند بعد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرگرمی خوب /باحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مقابله کردن مهار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالای یک تور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گل زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Go to the sale یعنی زمان حراج یا تخفیف به بازار یا مرکز خرید رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی دیگر آن میشه حال و هوا مثلا : I prefer go to a traditional market instead of a shopping center since it has a friendly and convenient atmosphere

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانی میشه ======= >>از شما استقبال میشه مثلا : you are welcome to buy things to take home with you

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازاری که به جای مغازه مردم در صندوق عقب ماشین هایشان یا جلوی ماشین هایشان کالا های خود را می چینند و به خریدار می فروشند یه چیزی مثل جمعه بازار خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دکه یا کیوسک یا غرفه های کوچک در کنار خیابان یا بازار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Moose and raindeer هر دو گوزن شمالی هستند ولی Moose : اون گوزنی هست که شاخ های بیل مانندی داره. Raindeer: اون گوزنی هست که شاخ های بلندو صاف و منشعب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 مستقیم 2 هدایت و نظارت کردن / رهبری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Go from strength to strength میرن برای بهتر و بهتر شدن ( روز به روز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمین گلف کوچک که مثلا در مراکز خرید در شهربازی میسازند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لازانیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

It's a steak in peppercorns and it's quit a typical French dish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در برخی متون به معنای : راه برگشت مثال ) We can go there on the way back to the station

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اضافه شدن. . . EXAMPLE : the addition of school building اضافه شدن ساختمان مدرسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضا برای ایجاد و ساخت چیزی ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوچک یا محدود شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدر ن کردن به روز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیار با تجربه و کار کشته کسی که خیلی در کارش ماهر باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وعده غذایی مقرون به صرفه وعده غذایی که نه ارزون هست و نه گران ولی به طور کلی هزینه زیادی ندارد.

١