پاسخهای ممد (٧)
سلام من دوست دارم حسابداری، وکالت یا اقتصاد بخونم میترسم هوش مصنوعی آینده شغلیم رو خراب کنه؛؛ نظر شما چیه؟
شاید هوش مصنوعی در آینده انقدر پیشرفت کنه که بتونه بقیه جایگزین بقیه شغلها مثل مترجمی بشه. ولی وکالت رو عمراً و ابداً و هیچوقت بتونه. فکر نکنم هیچ کشوری هیچوقت اجازه بده هوش مصنوعی در مورد موارد قضای ...
کسی میتونه راهکاری برای اینکه رو درس و هدفمون متمرکز شیم و وقتمون رو با چیزهای بیهوده مثل وب گردی و... تلف نکنیم پیشنهاد بده؟
ببین تنها راهی که میشه ذهنت رو رو یه چیزی متمرکز کنی و حواسپرتی نداشته باشی اینه که عامل حواسپرتی رو از محیطت خارج کنی. البته الان که دیگه درس خوندن هم با گوشی و کامپیوتر و اینترنت درهمتنیده ...
سلام. فرق left و fogot چیه؟ چون دیدم برای جا گذاشتن یک وسیله از جفتشم استفاده میشه میخواستم ببینم فرقشون چیه ؟
بیشتر از forgot استفاده میشه وهر دو هممعنی هستند. ولی اگه از left استفاده کردی حتماً اسم مکان رو هم باید بیاری ولی forgot نیازی به اسم بردنِ مکانی که توش اون وسیله رو جا گذاشتی نداره. مثال: • I forgot to bring my keys with me • I left my keys on my desk/at home
My father, a quiet man, had supported himself and my mother sweeping factory floors while he finished high school studying at night. ترجمه اولش این هست که راجب شخصیت پدرش صحبت میکنه میگه که پد ...
منظورش از حمایت یعنی پول آوردن هست. میگه همزمان با تمیزکاری تو کارخونه برای نون آوردن برای من و مامانم، دبیرستان رو هم با شبونه درس خوندن تموم کرد و قبول شد.
جمله کامل رو بدی بهتره و با دونستن context بهتر میشه معنیش کرد. ولی for days یه اصطلاح هست یعنی یه چیزی که خیلی زیادی ازش هست. یه چیزیکه مقدار زیادی ازش هست و اصطلاح عامیانهای هم هست و رسمی نیست. حدس میزنم که جمله یه چیزی مثل he had muscles for days بوده. یعنی طرف خیلی هیکلی بود. یا طرفی خیلی عضلانی هست/بود و خیلی عضله داره و هیکلیه.
معنی right off I went snorkeling right off the shore next to my hotel
اشتباهت اینجاست که فکر میکنی off مربوط به کلمه قبلیش هست و right off اینجا با هم هستن، در حالی که off مربوط به went میشه و I went off هست در واقع. went off که همون go off میشه یعنی از جایی به ...
معنی جمله در پرانتز چی هست؟The challenge is to pick the trends that are likely to be prolonged, ("but to also factor in human influence.")
factor in یعنی یه چیزی رو در نظر بگیری و اون رو هم عامل محسوب کنی. میگه چالش و مشکل قضیه اینه که باید ترندهایی رو انتخاب کنی که احتمال دارن به مدت طولانیتری ادامه داشتن باشه، ولی تأثیرگذاری انسانی درش رو هم در نظر بگیری. حتی میتونی بگی «فاکتور انسانی رو باید در نظر گرفت.»