طاس کسی خوب نشستنطاق ابرو نمودنطاقت کسی را طاق کردنطاقت کسی طاق شدنطاقتم طاق شدطاقچه بالا گذاشتنطبع کسی برنداشتنطبق زدنطبل توخالیطبل زیر گلیم زدنطبل یا کوس چیزی را زدن یا کوبیدنطرف کسی را گرفتنطشت از بام افتادنطشت کسی از بام افتادنطلا که پاکه چه منتش به خاکهطمع زیاد مایه جوانمرگی استطناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنهطوطی وارطوق لعنت برگردن کسی افتادنطی نکرده گز کردن